قفسه

قفسه

پایگاه فرهنگی مذهبی قفسه
قفسه

قفسه

پایگاه فرهنگی مذهبی قفسه

مرگ و حضور پیامبر و على

از جمله کسانى که موقع جان دادن انسان ، به بالین او حاضر مى شوند، پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و امیرالمؤ منین علیه السلام و فرزندانشان مى باشند.
حاضر شدن ((پیامبر و على )) به بالین محتضر به این جهت است که بر کارهاى او شهادت دهند و او را به ((فرشته مرگ )) معرفى کنند. اگر محتضر از اولیاء الله و دوستان و شیعیان امیرالمؤ منین باشد سفارش او را به ((ملک الموت )) مى کنند و مى گویند: اى ((گیرنده جان ها)) ملاحظه حال این محتضر را بکن ؛ زیرا او از دوستان و شیعیان ما مى باشد. ((ملک الموت )) هم ، با کمال مهر و محبت و به آسانى جان او را از بدنش بیرون مى آورد. بعد از مرگ در پیشانى آن مؤ من نوشته مى شود این شخص از دوستان و شیعیان على و اولادش مى باشد.
اما اگر انسان در حال مرگ ، ازم منافقان و دشمنان پیامبر اسلام و امیرالمؤ منین باشد. به ((ملک الموت )) مى گویند: این شخص از دشمنان ما خانواده بوده و در دنیا ارتباطى با ما نداشته است . هر جور صلاح مى دانى با او رفتار نما و قبض روحش کن . ((فرشته مرگ )) هم ، با شدت و سختى جان او را از بدنش به بیرون مى کشد. بعد از مرگ هم ، در پیشانى او نوشته مى شود. این شخص منافق است یا کافر. روایاتى در این باره آمده است .
1 - حضرت على علیه السلام فرمود: هیچ کس نیست که مرگش فرا رسد مگر آن که پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و ائمه معصوم علیهم السلام همگى (با بدن مثالى ) نزد او مجسم و حاضر مى شوند به طورى که آنان را مى بینند. اگر محتضر از مؤ منان باشد، وقتى ایشان را مى بیند به آنان علاقه پیدا مى کند و عشق مى ورزد. و اگر از مؤ منان نباشد هنگام مشاهده ایشان آنان را دشمن مى دارد و به دیدار آنان علاقه ندارد.
2 - ابى حمزه ثمالى مى گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم : هنگام مرگ ، ((فرشتگان )) با ما چه رفتارى دارند. فرمود: آیا مى خواهى ترا به چیزى بشارت دهم که خوشحال شوى ؟ گفتم : آرى ، فرمود: هنگامى که روح شخص مؤ من به گلویش رسد، رسول خدا صلى الله علیه و آله و امیرالمؤ منین علیه السلام نزد او حاضر مى شوند و در بالینش قرار مى گیرند.
حضرت رسول صلى الله علیه و آله به او خطاب مى کند و مى فرماید: آیا مرا مى شناسى ؟ من رسول خدا هستم . آنچه در پیش رو دارى از آنچه ترک مى کنى براى تو بهتر است . اى ((روح پاک )) به سوى رضوان و رضایت و خشنودى خدا خارج شو. امیرالمؤ منین هم همین جملات را مى فرماید.
3 - در حدیث دیگرى آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه دوستى از دوستان ما در سکوت مرگ قرار گرفت . رسول خدا صلى الله علیه و آله و امیرالمؤ منین علیه السلام و امام حسن و امام حسین علیهم السلام نزدش حاضر مى شوند به طورى که او ایشان رامى بیند و آن بزرگواران او را به بهشت و رضوان بشارت مى دهند. و اگر محتضر از دشمنان ایشان باشد هنگام ملاقات ، از دیدن آنان کراهت دارد و نمى خواهد که با او روبه رو شوند.
4 - امام صادق علیه السلام فرمود: دوستان و طرفداران امیرالمؤ منین علیه السلام در سه موضع آن حضرت را مى بینند به طورى که از دیدن او شادمان مى شوند.
1 - هنگام جان دادن .
2 - نزد پل صراط یا هنگام عبور از آن .
3 - در کنار حوض کوثر.
5 - امیرالمؤ منین علیه السلام در جواب یکى از شیعیان واقعى و اصحاب باوفایش به نام ((حارث بن اعور همدانى )) فرمود: اى حارث همدانى ! بدان ، هر کس از مؤ منان و منافقان که بمیرد مرا مى بیند.
6 - نیز حضرت رسول صلى الله علیه و آله فرمود: یا على ! دوستان و شیعیان تو در سه مکان وقتى ترا ببینند خوشحال مى شوند.
1 - هنگامى که روح از بدن آنان خارج مى شود و تو شاهد بر ایشان باشى .
2 - هنگام سؤ ال نکیر و منکر در قبر در حالى که تو آنان را تلقین مى کنى .
3 - هنگامى که وارد بر خدا مى شوند (و در کنار پل صراط) در حالى که تو آنان را مى شناسى .
سه روایت آخر گویاى این است که فقط امیرالمؤ منین علیه السلام موقع جان دادن به بالین محتضر حاضر مى شود. ولى از احادیث دیگرى که در ((بحارالانوار)) آمده است : به دست مى آید که پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و بقیه ائمه معصوم و حتى فاطمه زهرا علیهاالسلام کنار محتضر حاضر مى شوند.
خوشا بحال کسانى که در دنیا اعمال شایسته اى انجام دادند و به دستورات پیامبر و ائمه معصوم علیهم السلام عمل کرده اند و هنگام مرگ ، آن بزرگواران را در کنار خود مى ببنند و با خشنودى و خرمى چشم از این جهان فرو مى بندند.
و آنان تا وقتى در دنیا به سر مى برند زبان حالشان چنین بوده است .

پذیرایى سلمان از زائرین خود

براى این که متوجه شویم : زیارت اهل قبور بى فایده نیست و اثراتى دارد و حتى اهل قبور خوشحال شده و بعضى اوقات از زائرین و میهمانان خود پذیرایى کرده اند! داستان یکى از علما که ابتدا به زیارت اهل قبور معتقد نبود و بعدا معتقد شده بود را نقل مى کنیم :
مرحوم آیه الله حاج شیخ محمد جواد انصارى همدانى فرموده اند: من سابقا به زیارت قبر غیر پیامبر و امام نمى رفتم و به آن کار معتقد نبودم ؛ زیرا تصور مى کردم که فقط از قبور ائمه هدى و معصومین علیهم السلام که به مقام قرب و طهارت مطلقه رسیده اند گشایش حاصل مى شود و انسان به حاجات خود مى رسد و فقط آن ها اطلاع پیدا مى کنند و زائرین خود را مورد لطف و توجه قرار مى دهند و از قبور غیر معصوم و مقربین اثرى مترقب نیست و کارى از دست آنها ساخته نمى باشد.
تا در سفرى که براى اولین بار به همراه جمعى از علما و شاگردان روحانى خود به عتبات عالیات به جهت زیارت مشرف شدیم . در ایام اقامتمان در کاظمین ، روزى براى تماشاى بناى ایوان شکسته مدائن که به حقیقت موجب عبرت بود از بغداد به سوى آن جا رهسپار شدیم .
پس از تماشاى شهر و ایوان معروف و طاق کسرى ، و پس از به جاى آوردن دو رکعت نماز که مستحب است در ایوان خوانده شود، به سمت قبر سلمان فارسى و حذیفه یمانى که در کنار آن قرار دارد به راه افتادیم .
در کنار قبر سلمان ، نه به جهت زیارت بلکه براى رفع خستگى و استراحت ،
با دوستان و رفقا نشسته بودیم ، ناگهان سلمان خود را به صورت واقعیش ‍ نشان داد و به حقیقت خود تجلى نمود و از همه ما پذیرایى کرد، چنان روح او لطیف و صاف و بدون ذره اى از کدورت بود که ما را در عالمى از لطف و محبت و صفا فرو برد، چنان در فضاى وسیع و لطیف و بدون مانع از عالم معنى ما را داخل کرد که بدون شک مانند فضاى بهشت پر از لطف و صفا بود.
آیه الله شیخ محمد جواد مى گوید: من از این که به جهت زیارت در کنار قبر او نیامده بودم شرمنده شدم و خجالت کشیدم ! سپس به زیارت قبر او پرداختم . از آن زمان من نیز به زیارت قبور غیر ائمه طاهرین علیه السلام (از قبیل قبور علما و صلحا و مقربان و اولیاء خدا) مى روم و از آنان مدد مى گیرم ، حتى به زیارت قبور مؤ منان ، و مردم عادى در قبرستان ها مى روم و به شاگردان خود هم سفارش کرده ام که از این فیض الهى محروم نمانند.

فوائد زیارت اهل قبور

لازم است بدانیم زیارت مردگان چیست ؟ مسلم است که زیارت اهل قبور به خصوص علماء و شهداء و مقربان درگاه خدا فوائد بسیارى دارد. از جمله :
1- زیارت قبور ائمه و مقربان ، زائر را از هر آلودگى و خباثت نفس و گناه پاک و منزه مى سازد.
2- زیارت قبور ائمه و مؤ منان ارتباط پیدا کردن با روح متوفى است ، زیارت کننده از آن روح پاک مدد مى گیرد، هر چه روح پاک تر و عالى تر باشد، زائر بهره بیشترى از او خواهد برد.
3- حاجت انسان بر سر قبر علماء و صلحا و شهداء، بیشتر برآورده مى شود، اصولا در جاهایى که مردمان بزرگ و اولیاء خدا دفن شده اند مردم بیشتر به زیارت مى روند و حاجت بیشترى مى گیرند.
4- زیارت اهل قبور، انسان را به یاد مرگ و عالم قبر مى اندازد، او را آخرت و خدا نزدیک مى کند، کم تر دل دنیا مى بندد و خود را در آینده جزء اموات به حساب مى آورد.
5 - ناراحتى زائر کم تر مى شود و در اثر زیارت و گریه بر بالین قبور، غم و قصه او از بین مى رود، عقده هاى او بیرون ریخته مى شود. در روایات آمده است : هر وقت خیلى خوشحال یا ناراحت مى باشى به قبرستان برو و قدرى راجع به ساکنان آن جا فکر و تاءمل کن تا به حالت عادى بر گردى .
6- هم تو با آن ها و هم آنان با تو انس مى گیرند! از رفتن تو به زیارت آنان خوشحال و خشنود مى شوند، و درباره تو دعا مى کنند.
چون روح میت که به زیارت خود ارتباط بیشترى دارد زیارت اموات بر سر قبرشان اثر بیشترى خواهد داشت . نباید گفت : براى اموات فرقى ندارد! چه سر قبرستان رویم و چه جاى دیگر، فقط به یاد آن ها بودن کافى است ؟
مؤ منانى که به زیارت اهل قبور مى روند به واسطه دریچه قبور، خود را به روح آن معصوم ، عالم ، شهید، مؤ من و مقرب درگاه خدا مرتبط نموده و به این وسیله با تمام وسعت عالم معنى با ارواح ارتباط پیدا مى کنند و بهره کافى مى گیرند.

زیارت اهل قبور

ارواح با اهل دنیا ارتباط دارند، به دیدار و ملاقات اهل و عیال خود مى آیند، کارهاى خوب و بد آنها را مشاهده مى کنند و از اعمالشان خوشحال و ناراحت مى شوند.
حال ببینیم ، آیا زنده ها هم باید به زیارت مردگان بروند یا خیر؟ روایاتى در این زمینه وارد شده که : باید مرده ها را فراموش نکرد و به زیارتشان رفت ؛ زیرا آنان از زیارت بازماندگان خوشحال و از زیارت نکردن آنها ناراحت مى شوند.
عبدالله بن سلیمان مى گوید: از حضرت امام محمد باقر علیه السلام درباره زیارت اهل قبور سئوال نمودم : آیا به زیارت آنان بروم ؟
فرمود: بلى ؛ چون روز جمعه شود آنان را زیارت کن ؛ زیرا هر کدام از آنان در تنگى و ناراحتى باشند، در بین طلوع صبح صادق و طلوع آفتاب گشایش مى یابند. در این موقع هر کس به زیارت آنها رفته باشد علم و اطلاع پیدا مى کنند! لیکن چون آفتاب طلوع کند دیگر قادر بر توجه به امور دنیا و زیارت اهل خود نیستند.
عرض کردم : آیا آنها از افرادى که به زیارت قبورشان مى روند علم پیدا مى کنند و از دیدن آنها خوشحال مى شوند؟ فرمود: آرى ، و نیز از بازگشت زائرین به محل و خانه خود وحشت مى کنند و ناراحت مى شوند.
نیز محمد بن مسلم مى گوید: به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم : آیا به زیارت مرده ها برویم ؟ فرمود: آرى ، عرض کردم : آیا آنها از رفتن ما به سوى قبرهایشان مطلع مى شوند؟ فرمود: به خدا سوگند آرى ! از آمدن شما بر سر قبرهایشان خبردار مى شوند و از دیدنتان خوشحال مى گردند و با شما انس مى گیرند.
عرض کردم : وقتى سر قبرشان رفتیم آنان را چگونه زیارت کنیم و چه بگوییم ؟ فرمود: بگو: خدایا! زمین را از طرف پهلوهاى آنان بگستران ، ارواح آنان را به سوى خود بالا بر، مقام رضوان و خشنودى خود را به آنان برسان ، و از رحمت خود در آستانه آنها فرود آور که به واسطه آن ، تنهائیشان به جمعیت و وحشت شان به انس تبدیل شود، به درستى که تو بر هر کارى توانایى .
چون در بین قبرها هستى یازده مرتبه سوره ((قل هو الله )) را قرائت کن و ثوابش را به روح آنان هدیه نما؛ زیرا کسى که این عمل را به جاى آورد خداوند به عدد همه مردگان ثواب و پاداش به او عنایت فرماید.
عبدالله بن سنان مى گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم : سلام کردن بر اهل قبور چگونه است ؟ فرمود: چنین مى گویى سلام بر اهل خانه هایى از مؤ منین و مسلمین ، شما زودتر از ما جلودار بودید و پیش از ما رفته اید، ما نیز انشاءاله به شما ملحق خواهیم شد.
در روایات زیادى وارد شده است که : پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم و ائمه معصوم علیهم السلام هر شب پنج شنبه با جمعى از مردم به زیارت مردگان مى رفتند و در قبرستان بقیع و وادى السلام براى اموات دعا و طلب آمرزش مى نمودند.

ارواح و دیدار با جسدها

بعد از آن که روح انسان از بدن جدا شد و جسد بى جان او را داخل قبر نمودند. روح ، جسد را فراموش نمى کند و گاه گاهى به دیدن آن مى آید و حالاتش را مشاهده مى کند، از وضع تاءسف بار آن حسرت مى خورد، گریه مى نماید و سخنانى با بدن مى گوید.
حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: وقتى روح از جسد انسان جدا شد و جنازه او را دفن کردند، سه روز بعد از آن ، از خدا اجازه مى خواهد و مى گوید: خدایا! به من اذن بده تا بروم و جسد خود را مشاهده کنم و دیدارى از او نمایم و ببینم چه بر سرش آمده است .
خداوند اذن مى دهد: روح کنار قبرش مى آید و از دور نظر مى کند مى بیند، آب از بدن و دهان و بینى او روان شده است . مدتى طولانى گریه مى کند و مى گوید: اى جسد بیچاره ! و اى دوست صمیمى من . آیا در زمان حیات و زندگى خود چنین روزى را به یاد مى آوردى ؟ آیا این منزل وحشتناک و پر بلا و غم و اندوه و پر ندامت را به یاد داشتى ؟ بعد از آن از کنار قبر جدا مى شود و مى رود.
وقتى پنج روز از زمان دفن میت گذشت . باز مى گوید: خدایا! به من اذن بده تا بروم و جنازه خود را مشاهده کنم . خداوند به او اجازه مى دهد: مى آید به سوى قبر و از دور به بدنى که داخل قبر است نظر مى کند، در حالى که خون از بینى و دهان و دو گوش او بیرون مى آید و سر و صورت او را چرک و خون فرا گرفته است . باز گریه طولانى مى کند به حال او حسرت مى خورد و مى گوید: اى جسد من ! آیا در زمان حیات خود به فکر این منزل پر از غم و غصه و پر از مار و عقرب و کرم هایى که بدن ترا مى خورند بودى ؟ آیا به فکر از هم پاشیدن بدن و اعضاء و جوارح خود بودى ؟ بعد از آن به مکان خود باز مى گردد.
پس از آن هفت روز که از دفن بدن گذشت روح از خدا اذن مى خواهد که بیاید و جسد خود را ملاحظه کند. وقتى مى آید و جسد را از دور ملاحظه مى کند، مى بیند بدن کرم افتاده است . باز گریه طولانى مى کند و مى گوید: اى جسد مسکین و بیچاره من ! آیا در زمان حیات خود که با فرزندان و خویشان ، عزیزان و همسایگان به سر مى بردى ، به یاد این روز تنهایى و غربت خود بودى ؟ کجا هستند برادران و دوستان و همسایگان تو، تا در جوارشان به سر مى برى و مسرور باشى ؟ ولى امروز آنان باید باید تا روز قیامت براى من و تو گریه کنند.
یک ماه که از هنگام دفن گذشت روح ، اطراف قبر مى آید تا مشاهده کند، مال و اولادى که از او باقى مانده است چه اعمالى برایش انجام مى دهند؟ چگونه اموال او را تقسیم مى کنند و بدهکارى هاى او را مى پردازند؟ او را چگونه از گرفتارى خلاص مى کنند؟
روح تا یک سال اطراف قبر مى گردد و نظر مى کند، که چه کسانى براى او طلب استغفار مى نمایند؟ چه کسانى براى او محزون و ناراحتند؟ بعد از تمام شدن سال ، روح به جایى که همه ارواح ، در آن جا اجتماع کرده اند مى رود تا روزى که در صور دمیده شود و همه مردگان دومرتبه
زنده شوند.

ارواح مؤ منان با خانواده ها

به واسطه علاقه اى که بین ارواح مؤ منان و بازماندگانشان وجود دارد آنها به دیدن اهل و عیال خود مى آیند و با آنان ملاقات مى کنند؛ روح مؤ من با همان صورتى که مصور شده به دنیا نزول نموده . اقوام و ارحام و اهل بیت و افرادى را که به آن ها علاقمند است ملاقات کرده و از حالات و سرگذشت آنان اطلاع مى یابد.
حفص بن بخترى از امام صادق علیه السلام روایت مى کند که فرمود: مؤ من ، اهل خود را مى بیند و آن چه را که موجب محبت او است مشاهده مى نماید، لیکن چیزهایى که موجب کراهت او مى گردد از نظر او پوشیده مى شود.
نیز فرمود: بعضى از مؤ منان در هر هفته یک بار، روز جمعه به زیارت و ملاقات اهل خود مى آیند، بعضى دیگر بر حسب مقدار عمل خود مى توانند آنان را ملاقات و زیارت کنند.
ابوبصیر نیز از آن حضرت نقل مى کند: هیچ روح مؤ منى نیست مگر آن که در هنگام ظهر به دیدار اهل خود مى رود، اگر دید اهلش به اعمال نیک مشغول است ، حمد و سپاس خداى بر این نعمت به جاى مى آورد.
در حدیث دیگرى آمده است : اسحق بن عمار از موسى بن جعفر درباره ارواج گذشتگان سؤ ال مى کند: آیا آنها اهل خود را ملاقات و دیدار مى کنند؟ فرمود: آرى ، گفتم : در چه مقدار از زمان ؟ فرمود: در هر جمعه و در هر ماه و در هر سال یک یار بر حسب مقام و منزلت مؤ من .
گفتم : به چه صورتى آن ها براى دیدار اهل خود مى روند، فرمود: به صورت پرنده لطیفى که خود را به دیوارها مى زنند و از اهل خود آگاه مى شوند پس اگر آن ها را در خیر و خوبى مشاهده کنند خوشحال مى شوند، و اگر در حال بد و حاجت مندى و اندوه بنگرند غم ناک و ناراحت مى گردند.
عبدالرحیم قیصر مى گوید: به آن حضرت عرض کردم : آیا مؤ من اهل خود را دیدار و زیارت مى کند، فرمود: بلى از پروردگارش اذن مى طلبد. خداوند هم ره او اذن مى دهد و دو فرشته نیز همراه او گسیل مى نماید، آنها به سراغ اهل او به صورت بعضى از پرندگان آمده و بر خانه او قرار مى گیرند، به طورى که آن مؤ من ، کلام اهلش را مى شنود و به آنها نگاه مى کند.
البته در این جا که حضرت فرمود: روح مؤ من به صورت پرنده اى بر دیوارها مى نشیند، مراد این نیست که واقعا روح به صورت مرغى در مى آید، (ممکن است انسان بعضى اوقات مرغى را که بر روى دیوار خانه مى بیند واقعا فکر کند که روح مرده او باشد!؟)
بلکه حضرت مى خواهد بفرماید: همان طور که مرغها بر روى دیوارهاى شما مى نشیند و به آسانى رفت و آمد مى کنند روح مؤ من هم از خانه خود سرکشى مى کند و از اهل و عیال خود و احوال آن ها اطلاع پیدا مى کند.

آداب جسد

باید توجه کرد که بدن میت داراى احترام است . از این جهت بدن را نباید در مزبله انداخت یا در بیابان رها کرد، به خصوص بدن مؤ من را که احترام آن لازم است ؛ زیرا احترام به روح است .
از این جهت برزخ را به عالم قبر تعبیر نموده اند، در حالى که برزخ هزاران برابر از عالم دنیا بزرگ تر است تا چه رسد به قبر، ولى به واسطه همین ارتباط جزئى به عالم قبر تعبیر نموده اند و از سئوالات برزخى به سئوال قبر تعبیر کرده اند.
قبر میت باید به اندازه بدن او باشد، میت را باید در میان قبر راحت بخوابانند، آن را به اندازه کافى گود کنند، در جایى که مى خواهد کسى از دنیا برود، کارى نکنند، که از نزول ملائکه جلوگیرى شود، آدم جنب داخل نشود، قرآن قرائت کنند، پاى محتضر را به سمت قبله دراز نمایند، دعاى ((عدلیه )) و سوره ((یس )) و ((وصافات )) بخوانند چیز سنگین روى سینه او نگذارند و بهتر است افرادى که وارد مى شوند با وضو باشند؛ زیرا محل جان دادن میت محل نزول فرشتگان و ارواح مقدس معصومین علیه السلام است .
کسى که از دنیا مى رود باید مؤ منین براى تشیع جنازه او اجتماع کنند، او را به سه آب ، (سدر و کافور و آب خالص ) سه بار غسل دهند و در سه یا پنج پارچه کفن نمایند.
بعد او را وارد قبرستان کنند و تا هنگام ورود در قبر تدریجا نزدیک قبر نمایند، اگر مرد است بدن را پایین قبر و اگر زن است از پهلو داخل کنند، در میان قبر صورت او را برهنه نموده و روى خاک گذارند. (کنایه از این که خداوندا بهترین جاهاى بدن خود را که موجب شرف و آبروى من بود اینک در مقابل مقام عظمت و جلال تو به روى خاک مى نهم .)
باید براى او تلقین بخوانند و جرید تین (دو چوبى که زیر بغل میت مى گذارند) در زیر بغل هایش بگذارند، در چهار گوشه قبر او تربت حضرت سید شهدا علیه السلام را بریزند.
این ادب و اعمال که انجام مى گیرد گرچه با بدن و جنازه اى است که در قبر افتاده است ولى روحش خوشحال مى شود. این کارها احترام به روح مؤ من است چون عمرى این بدن آلت دست روح بوده و روح را براى رسیدن به کمال ، یارى کرده است . از این جهت بدن میت مورد احترام قرار مى گیرد، و مى گویند: شب اول قبر از آن سئوال مى کنند و بدن را در قبر، عذاب یا اکرام مى نمایند.

ارواح ارتباط با بدن ها را قطع نمى کنند!!

وقتى انسان از دنیا رفت و روحش در قالب مثالى به خود صورت گرفت ، روح علاقه خود را به کلى از بدن قطع نمى کند! روح انسان خواب علاقه خود را از بدن کم کرده و بدن در حال خواب ، مقدارى سرد مى شود، ولى در حال مرگ ، روح بیشتر علاقه خود را از بدن قطع مى کند و یک ارتباط ضعیفى باقى مى ماند.
به عبارت واضح تر: علاقه و ارتباط روح با بدن بر سه گونه است .
1 - ارتباط کامل و تمام مانند حیات و زندگى پیش از مرگ .
2 - ارتباط متوسط، مانند ارتباط روح با بدن در حالت خواب ؛ زیرا مانند مرگ است .
3 - ارتباط کم و ضعیف که در حال مرگ تحقق یافته .
در روایت وارد شده است که : روح پس از مرگ ، در روز سوم ، پنجم ، هفتم ، چهلم و سال به دیدن بدن مى آید و جسم را مى بیند و از آن چه به سر آن آمده ناراحت مى شود.
در وقت خروج روح ، انسان بدن خود را مى بیند و به دنبال آن تا قبر مى رود. به واسطه همین علاقه جزئى مى بینیم که قبور ائمه اطهار صلى الله علیه و آله و علما و اولیاء الله منشاء اثر و نزول برکات و برآورده شدن حاجات است در حالى که مخاطب به سلام و درود و صلوات ها، ارواح برزخى آنها هستند نه بدن هایى که در قبر خوابیده اند.

ارواح کفار به صورت شیطان

همان طور که ارواح مؤ منان به صورت انسان در مى آیند و به دیدن اهل خود مى روند، ارواح کفار هم ، به صورت شیاطین و ملکاتى که در آنها بوده اند درد مى آیند (مانند صورت سگ ، خوک ، میمون ، مار، عقرب ، مورچه و غیره ) و در حجره هایى از آتش منزل مى کنند و از خوراکى ها و آشامیدنى هاى اهل آتش مى خورند و مى آشامند.
هیچ روح کافرى نیست مگر آن که هنگام ظهر به دیدار اهل و عیال خود مى رود، اگر ببیند اهلش به اعمال نیک مشغول اند براى او موجب حسرت و ندامت خواهد شد؛ چرا که فرزندان و اهل بیت او به کارهاى نیک و شایسته مشغول اند و او از آنها غافل بوده و کارى براى نجات خود انجام نداده است .
در روایت دیگرى وارد شده : وقتى کافر اهل خود را زیارت مى کند، کارهاى نیکى که خانواده اش انجام مى دهند از او پوشیده و مخفى مى شود و کارهاى زشت و ناپسند آنان براى او آشکار و هویدا مى گردد.

ارواح مؤ منان به صورت انسان

مؤمنانى که از دنیا رحلت مى کنند، در عالم برزخ به صورت هاى برزخى که شبیه صورت انسان است مثل و مصور مى شوند نه به صورت هاى دیگر.
ابن ظبیان مى گوید: من در خدمت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام بودم که فرمود:
مردم درباره ارواح مؤ منان پس از مرگ چه مى گویند؟
عرض کردم : مى گویند: آنها پس از مرگ در حواصل (سنگدان و چینه دان ) مرغان سبز رنگ قرار مى گیرند.
فرمود: ((سبحان الله ))! مؤ من در نزد خدا گرامى تر از آن است که روح او را در ((سنگدان )) مرغى قرار دهد، لکن چون وقت ارتحال مؤ من مى رسد، رسول خدا صلى الله علیه و آله و على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام به نزد او مى آیند، در حالى که با آنها ملائکه مقرب پروردگار هم هستند.
اگر خداوند زبان مؤ من را با شهادت به توحید پروردگار و به نبوت پیامبر صلى الله علیه و آله و ولایت اهل بیت علیه السلام گویا کند، آنها به نفع او شهادت مى دهند و فرشتگان مقرب هم با شهادت آنها شهادت خواهند یافت .
و اگر زبان مؤ من در آن حال بسته باشد! خداوند پیامبر خود را از ضمیر و قلب او آگاه مى کند، پس رسول خدا بر ایمانش گواهى مى دهد، بر اساس ‍ شهادت پیامبر صلى الله علیه و آله على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام و فرشتگانى هم که حضور دارند نیز گواهى خواهند داد.
پروردگار چون روح مؤ منان را به سوى خود قبض مى کند، آنها را در بهشت مى برد. و در صورتى مانند صورت آنها قرار مى دهد، به طورى که در بهشت مى خورند و مى آشامند، چون روح شخصى که تازه از این دنیا رفته بر آنها وارد مى شود، ایشان را به همان صورت هایى که در دنیا داشتند مى شناسند.
ابوبصیر نیز از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده : ارواح مؤ منان در بهشت کنار درختى به صورت اجساد بشر قرار دارند و بدین صورت ها شناخته مى شوند، یکدیگر را مى شناسند و با هم گفت و گو مى کنند.
چون روح تازه اى بر آنها وارد مى شود، مى گویند: فعلا او را پرسش ‍ واگذارید؛ چرا که از مقام هولناک و ترس عظیمى رهایى یافته است .
سپس از او مى پرسند: فلان کس چه کرد؟ و فلان کس کجا است ؟ اگر در پاسخ بگوید: او زنده بود، ارواح امید خیر و رحمت و سعادت را درباره او دارند. اگر بگوید: مرده است ، ارواح مى گویند: واى به حال او به پستى گرایید و سقوط کرد.
اگر او از اهل بهشت مى بود مسلما با بهشتى ها بوده است ، چون در میان آنها نیامده معلوم مى شود که به جهنم رفته است .