قفسه

قفسه

پایگاه فرهنگی مذهبی قفسه
قفسه

قفسه

پایگاه فرهنگی مذهبی قفسه

نکاتی جالب برای جذابیت در مکالمات تلفنی

پیغامگیر خوبی باشید:
اگر کسی پیغام میگذارد اول یادداشت کنید تا فراموش نکنید و متن نوشته شده را با کسی که پیغام گذاشته چک کنید تا مبادا پیغام را اشتباه بگوئید.
وقت‌شناس باشید:
اگر با کسی تماس میگیرید و جواب نمیدهد چندین بار با او پشت سر هم تماس نگیرید چون بعد از به و جود آمدن شرایط مناسب برای صحبت کردن با دیدن شماره شما حتماً با شما تماس میگیرد و مواظب باشید دیر وقت و یا شبها تماس با فراد غریبه نگیرید.
همیشه بگوئید که هستید:

بعضیها انتظار دارند زمانیکه با ما تماس میگیرند ما فوراً آنها رابشناسیم همیشه بعد از سلام کردن خودتان را معرفی کنید، اگر تماس شما کاریست باید بعد از سلام کردن سمت کاری و خلاصه صحبتتان را هم بگوئید.


 

ادامه مطلب ...

یک کاریکاتو جالب و خنده دار از اوباما

یک عکس کاریکاتور بسیار زیبا و جالب از باراک اوباما تصویر کاریکاتوری سیاسی و خنده دار باراک اوباما در انتضار رقیب

من و امیرحسین

بعد از سال های زیاد از اینکه می دیدم تو دانشگاه ادبیات قبول شدم خیلی خوشحال بودم و ذوق زبونم بند اومده بود و پول روزنامه رو ندادم و با سراسیمگی خودمو به خانه رسوندم تا خبر قبولیم رو به مادرم و ابجیم بدم تا این خوشحالی رو با اونا شریک شده باشم و کمی هم کلاس گذاشته باشم. این داستان برمی گرده به دوران چهار سال دانشجوی که از بهترین دوران زندگیم بوده و کلی خاطره و دوستان خوب که هیچ وقت اونا را فراموس نمیکنم و همیشه دلتنگشون هستم.
چهار سال زندگی کنار دوستان و حالا دل کندن از اون دوستان صمیمی خیلی برام سخت بود. همیشه و هر روز قبل خواب یاد اون لحظه ها می افتم و اهی از تح دلم می کشم که چرا اون دوران زود گذشت. زندگی ماها هم مثل یه دوره  همانند دوران خوب زندگی تمام میشه و فقط فرقی که با اون دوران زیبا اره اینه که اون دوران با سختی هاش  خطره می شن و یکی از چیزهای دوست داشتنی فکر ما میشن اما زمان اتمام دوره زندگی ادم ها به این شکل نیست خدا نکنه اون زمان از خاطره هامون شدمنده نیشم هرچند که همه تو اون زمان شرمنده هستن و هر کس به مقدار خودش.
... به اینجا رسیده بودیم که وقتی به خونه رسیدم با صدا بلند گفتم من قبول شدم و ماردم از خوشحالی منو بقل کرد و کلی قربون صدقم رفت و اون شب یکی از شب های بود که واقعا از زندگی کردن خوشحال بودم .
روزها و روزها می گذشت و هر ثانیه به زمان ثبت نام نزدیک می شود و من کمی اصطراب داشتم آخه از اینکه مجبور بودم با پسرا ها توی یه کلاس بشینم خیلی ناراحت بودم . خانواده ما از خانواده  مذهبی سنتی بودن و از همون دوران بچگی جوری بزرگ شده بودم که ارتباط پسر با دختر رو گناهی نا بخشوده میدیدن و ننگ بزرگی برای خانواده محسوب میشود. با همین شکل بزرگ شدم تا اینکه یک دختر خجالتی بار اومدم منی از پسرا فراری بودم و همیچ وقت فکر نمی کردم روزی بیاد که مجبور بشم با یکی از اونا ماه ها در یه جا سپری کنم.
ادامه مطلب ...

طنز و شادی حتما بخونید

خارجی ها قبل از امتحان: موفق باشی رفیق ایرانی ها قبل از امتحان: برسونی ها

همه سیگاری ها؛ یه نفر رو میشناسن که روزی دو پاکت سیگار میکشه؛ الانم 80 سالشه!

بروسلی رو کشتن،، داداشی رو کشتن، ولی تا حالا دیدی یه معتاد رو بکشن؟ نتیجه اخلاقی: ورزش بیشتر از اعتیاد برای سلامتی ضرر داره!

ما ورزش نمی کنیم چون اگر پیاده روی و دوچرخه سواری برای سلامتی مفیده ، پستچی باید همیشه زنده باشه و همچنین رژیم نمی گیریم چون یه نهنگ تمام روز رو شنا می کنه، ماهی و آب می خوره ولی چاقه!

اینم از مجلس ختم، با کفش رفتیم با دمپایی برگشتیم!!

مسخره ترین سوالی که میشه از یکی پرسید: میتونم بهت اعتماد کنم ؟!

در تاریخ حتی یک مورد هم نوشته نشده که کسی در پاسخ گفته باشد : نه من صلاحیت ندارم و آدم امانت داری نیستم! این را باید بفهمید نه اینکه بپرسید!!!

واسه داداشمون رفتیم خواستگاری، ننه جون طرف در اومده میگه ۲۰۱۲ تا سکه مهریه به نیت المپیک لندن!!

ایران که هستیم توی سوپرمارکت دنبال جنس خارجی میگردیم، بعد خارج که میریم میافتیم دنبال جنس ایرانی!!

وقتایی که با خودت تقلب می‌بری ، امتحان مثه آب خوردنه ، وقتی نمی‌ بری امتحان میشه در حد آزمون دکتری !

کافیه سیم جارو برقی رو جمع کنی ! اون موقع است که آشغالا یکی یکی خودشونو بهت نشون بدن!

بابام نشسته یه میزگرد به زبون آلمانی میبینه، میگم مگه میفهمی چی میگن؟ میگه قیافه هاشونو که میبینم میفهمم در مورد چی حرف میزنن!!

بدون هیچ گونه تردیدی یکی از درهای جهنم مخصوص کسانی است که بعد از گفتن یک جوک راجع بهش توضیح می دن ...

اگه ورزشی به نام سگ دو جزو مسابقات المپیک 2012 بود، حتما ما می تونستیم خودی نشون بدیم!

مکالمه ای بین من و مادرم:
-مامان
- جونم
- داشتم ماست می خوردم
- نوش جونت پسرم
- ریخت رو فرش
- کوفت بخوری نکبت...
ادامه مطلب ...

چند ماجرای جالب و خواندنی که در محل کار همه اتفاق می‌افتد

مصاحبه شغلی
در پایان مصاحبه شغلی برای استخدام در شرکتی، مدیر منابع انسانی شرکت از مهندس جوان صفر کیلومتر ام آی تی پرسید:  برای شروع کار، حقوق مورد انتظار شما چیست؟
مهندس گفت: حدود ۷۵۰۰۰ دلار در سال، بسته به اینکه چه مزایایی داده شود. مدیر منابع انسانی گفت: خب، نظر شما درباره ۵ هفته تعطیلی، ۱۴ روز تعطیلی با حقوق، بیمه کامل درمانی و حقوق بازنشستگی ویژه و خودروی شیک و مدل بالا چیست؟
مهندس جوان از جا پرید و با تعجب پرسید: شوخی می‌کنید؟ مدیر منابع انسانی گفت: بله، اما یادت باشه اول تو شروع کردی.

کارمند تازه وارد
مردی به استخدام یک شرکت بزرگ درآمد. در اولین روز کار خود، با کافه تریا تماس گرفت و فریاد زد: یک فنجان قهوه برای من بیاورید. صدایی از آن طرف پاسخ داد: شماره داخلی را اشتباه گرفته ای. می دانی تو با کی داری حرف می ‌زنی؟ کارمند تازه وارد گفت: نه
صدای آن طرف گفت: من مدیر اجرایی شرکت هستم، احمق. مرد تازه وارد با لحنی حق به جانب گفت: و تو میدانی با کی حرف میزنی، بیچاره.
مدیر اجرایی گفت: نه کارمند تازه وارد گفت: خوبه و سریع گوشی را گذاشت.

اشتباه موردی
کارمندی به دفتر رئیس خود می‌رود و می‌گوید: معنی این چیست؟ شما ۲۰۰ دلار کمتر از چیزی که توافق کرده بودیم به من پرداخت کردید. رئیس پاسخ می دهد: خودم می‌دانم، اما ماه گذشته که ۲۰۰ دلار بیشتر به تو پرداخت کردم هیچ شکایتی نکردی. کارمند با حاضر جوابی پاسخ می دهد: درسته، من معمولا از اشتباه های موردی می گذرم اما وقتی تکرار می شود وظیفه خود می دانم به شما گزارش کنم.
ادامه مطلب ...

حالت چشم دانشجویان دختر و پسر ، طنز

هنگام درس دادن استاد سر کلاس :
(-.-)  (-.-)  (-.-)  (-.-)  (-.-)  (-.-)  (-.-)  (-.-)


وقتی استاد خبر امتحان رو میده :
(o.O)  (o.O)  (o.O)  (o.O)  (o.O)  (o.O)


موقع امتحان:
(←.←)  (→.→)  (←.←)  (→.→)  (←.←)  (→.→)


وقتی استاد موقع امتحان حواسش جمع میکنه واسه مچ گیری:
(↓.↓)  (↓.↓)  (↓.↓)  (↓.↓)  (↓.↓)

 
وقتی که نمره ها رو میزنن :
(͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏)‬

تعجب انگیزترین تست روانشناسی

۱)بیش از همه دوست دارید به کجا سفر کنید:
الف) پکن: رجوع شود به سوال ۲
ب) توکیو : رجوع به سوال ۳
پ) پاریس : رجوع به سوال ۴

۲) آیا تا به حال با دیدن فیلم ترحم انگیزی به گریه افتاده اید؟!
الف) بله : رجوع به سوال ۴
ب) خیر : رجوع به سوال ۳

۳)اگر با نامزدتان قرار داشته باشید و او یک ساعت بعد هم سر قرار نیاید چه کار می کنید؟!
الف) نیم ساعت دیگر صبر می کنید : رجوع به سوال ۴
ب) فوری از محل قرار می روید : رجوع به سوال ۵
پ) آنقدر صبر می کنید تا بیاید : رجوع به سوال

۴) آیا دوست دارید به تنهایی به سینما بروید؟
الف) بله : رجوع به سوال ۵
ب) خیر : رجوع به سوال ۶

۵) اگر در ابتدای آشنایی با نامزدتان او بخواهد دست شما را بگیرد چه واکنشی نشان می دهید؟
الف) از این کار امتناع می کنم : رجوع به سوال ۶
ب) برای مدت کوتاهی دستش را می گیرم: رجوع به سوال ۷
پ) پیشنهادش را قبول می کنم و دستش را می گیرم: رجوع به سوال ۸

۶)آیا شما فرد شوخ طبعی هستید؟
الف) بله : رجوع به سوال ۷
ب) خیر : رجوع به سوال ۸

ادامه مطلب ...

اتفاقی عجیب در یک آرایشگاه زنانه در تهران

چند روز پیش زنی جوان با حضور در شعبه چهارم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۲ تهران علیه یک زن آرایشگر به اتهام سرقت انگشتر طلای میلیونی‌اش شکایت کرد.
شاکی به بازپرس پرونده گفت: من و خواهرم به آرایشگاه زنانه نزدیک خانه‌مان رفتیم. خواستیم کیف‌هایمان را در کمد بگذاریم که زن آرایشگر با ادعای این‌که به دلیل رفت‌وآمد مشتریان ممکن است اموالمان گم شود، کیف‌ها را از ما گرفت و در کمد دیگری قرار داد.
سرقت پول و انگشتر میلیونی دو خواهر در آرایشگاهی زنانه در شمال‌غرب تهران، زن آرایشگر را به دادسرا کشاند.
شاکی اضافه کرد: یک ساعت بعد وقتی من و خواهرم قصد بازگشت به خانه‌مان را داشتیم، به زن آرایشگر گفتیم کیف‌هایمان را تحویل دهد که او ادعا کرد کیفی تحویلش نداده‌ایم. وقتی به گفته‌هایمان توجهی نکرد، با پلیس تماس گرفتیم.
وی یادآور شد: دقایقی بعد با حضور ماموران انتظامی در آرایشگاه، آنها از زن آرایشگر تحقیق کردند و وی دوباره گفته‌های خود را تکرار و این بار ادعا کرد ممکن است این دو فراموش کرده و کیف‌هایشان را در یکی دیگر از اتاق‌های آرایشگاه گذاشته باشند و بهتر است آنجا را هم بررسی کنید.
شاکی گفت: در این موقع، همراه ماموران انتظامی آن اتاق را بررسی کردیم و کیف‌ها را آنجا یافتیم. این در حالی بود که از کیف خواهرم پول‌هایش و از کیف من انگشتر طلای سه میلیون تومانی‌ام سرقت شده بود.
در پی این شکایت، پرونده در اختیار پلیس آگاهی قرار گرفت و زن آرایشگر احضار شد.
زن آرایشگر در بازجویی مقدماتی ادعا کرد، نمی‌داند چه کسی اموال شاکیان را دزدیده و علاوه بر آن روز حادثه، کیف‌هایشان را تحویل نگرفته و خود شاکیان کیف‌ها را در اتاق دیگری قرار داده‌اند.
بنابراین گزارش، در پی سرقت مرموز اموال این دو زن از آرایشگاه زنانه و انکار زن آرایشگر به سرقت اموال آنها، تحقیقات تکمیلی در این ارتباط ادامه دارد.

منبع : شنیده ها