قفسه

قفسه

پایگاه فرهنگی مذهبی قفسه
قفسه

قفسه

پایگاه فرهنگی مذهبی قفسه

قیام مرعشیان و قیام محمد تارابى

قیام مرعشیان و قیام محمد تارابى مى توان گفت ، قیام مرعشیان ، محصول و نتیجه قیام سربداران بود که از آمل آغاز شد و این منطقه را نیز زیر چتر خود گرفت . چون شیخ خلیفه ، مقتداى مذهبى سربداران - مرد پاکیزه روزگارى که از اهالى آمل بوده ، پس از سیر و سلوک ، راهى سبزوار شد و نطفه ى قیام سربداران را در آن جا به بار نشاند و بعدها قیام مرعشیان ، به عنوان شعبه اى از قیام سربداران در مازندران ایجاد شد.
ایدئولوژى قیام مرعشیان ، شیعه اثنى عشرى بود که با الهام گیرى از تعلیم مذهبى - سیاسى رهبران مذهبى سربداران توانست از آن به عنوان مکتبى براى قیام خود استفاده کند. یکى از اصول اساسى این قیام مبارزه با ظلم و ستم بود. ظلم و ستم در این دوره جنبه اجتماعى ، اقتصادى و گاهى سیاسى داشت که بر رعایا اعمال مى شد. هیچ نوع امنیتى در جامعه وجود نداشت و جامعه جولانگاه خانان و حکام بود و اینان بارى رسیدن به خواسته هاى خود، رعایا و فرودستان را تحت فشار قرار مى دادند.
سید قوام با استفاده از بعد ستم ستیزى تشیع توانست بر این حکام ظالم و ستمگر منطقه پیروز شود، از ویژگى هاى دیگر این قیام بسط عدالت و مساوات اجتماعى بود لیکن باز با انشقاق از هم رزم و هم کشى خود افراسیاب چلاوى ، پیروزى از آن جناح شیخیان گردید فتوت ، راستى ، صداقت و راست کردارى از جمله خصوصیات پیروان سید قوام و کلا، حاکمیت وى بود. اکثر پیروان سید قوام را افراد پیشه ور و روستایى و بیش تر رعایا تشکیل مى دادند. علل فروپاشى این نهضت را، بایستى در جنگ هاى متعدد آنان و نیز ظهور امیرتیمور، در شرق دانست که به هیچ یک از قیام ها و سلسله هاى محلى رحم نکرد و گویى وى براى سرکوبى این قیام ها آمده بود.
از سوى دیگر، دنیاگرایى رهبران بعدى مرعشیان ، که به تجمل پرستى گرایش یافته بودند سبب گردید که تدریجا مردم از آنان دورى نمایند.


قیام محمد تارابى  

این قیام ، در واقع واکنشى در مقابل ظلم و وحشى گرى هاى عناصر مغول و تاتار بوده است . جوینى ، صاحب تاریخ جهانگشا، پس از حمله ى مغولان به شهر بخارا و نابودى کامل آن مى نویسد:
اهل بخارا به سبب ویرانى شهر همچون ستارگان هفت دختران ، پراکنده شدند و به روستاها رفتند و عرصه ى آن جا با زمین یکسان گردید یک نفر که از واقعه ى بخارا گریخته بود و به خراسان آمده بود در مقابل سوال احوال بخارا گفت : آمدند، کندند، سوختند، بردند و رفتند .
در چنین شرایطى ، در سال 636 ه .ق . در سه فرسنگى بخارا، در دهى به نام تاراب ، مردى به نام محمود الک ساز با عنوان نمودن شفاى محرومان از کلیه دردها، توانست تعداد زیادى از محرومین را به دور خویش گرد آورند. آن گاه با سلطان خواندن خویش و با حمله به فئودال ها و اشراف و مصادره اموال آنان و بخشیدن آن ها به محرومین ، توانست دقیقا یک جنبش ضد فئودال و ضد مغولى را تدارک ببیند. تا این که در نبرد با مغولان ، این قیام همچون - ابر قیام هاى دیگر نابود گردید. صاحب جهانگشا، نه تنها این نهضت را فتنه مى داند بلکه حرکت مردمى آنان را حرکتى با حمایت اوباش ‍ تلقى مى نماید. در حالى که این جنبش بیش تر پایگاه دهقانى داشت تا شهرى ، و خصلت ضد فئودالى آن نیز از همین جا ناشى مى شد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد