قفسه

قفسه

پایگاه فرهنگی مذهبی قفسه
قفسه

قفسه

پایگاه فرهنگی مذهبی قفسه

سخنان بى اساس دشمنان اسلام درمورد پیامبر اسلام (ص)

سخنان بى اساس دشمنان اسلام درمورد پیامبر اسلام (ص)سخنان بى اساس دشمنان اسلام در اینکه پیامبر معارف و علوم را از دیگران آموخته است

نهایت چیزیکه دشمنانش درباره اش احتمال دادند، این بود: که گفته اند: وى سفرى براى تجارت بشام کرده ، ممکن است در آنجا داستانهاى کتابش را از رهبانان آن سرزمین گرفته باشد، در حالیکه سفرهاى آنجناب بشام عبارت بود از یک سفر که با عمویش ‍ ابوطالب کرد، در حالیکه هنوز به سن بلوغ نرسیده بود، و سفرى دیگر با میسره غلام خدیجه علیه السلام کرد، که در آنروزها بیست و پنج ساله بود، (نه چهل ساله )، علاوه بر اینکه جمعى که با او بودند شب و روز ملازمش بودند.
و بفرض محال ، اگر در آن سفر از کسى چیزى آموخته باشد، چه ربطى باین معارف و علوم بى پایان قرآن دارد؟ و این همه حکمت و حقایق در آنروز کجا بود؟ و این فصاحت و بلاغت را که تمامى بلغاى دنیا در برابرش سر فرود آورده ، و سپر انداختند، و زبان فصحاء در برابرش لال و الکن شده ، از چه کسى آموخته ؟.
و یا گفته اند: که وى در مکه گاهى بسر وقت آهنگرى رومى مى رفته ، که شمشیر میساخت .
و قرآن کریم در پاسخ این تهمتشان فرمود: (و لقد نعلم انهم یقولون : انما یعلمه بشر، لسان الذى یلحدون الیه اعجمى ، و هذا لسان عربى مبین ،) ما دانستیم که آنان میگویند بشرى این قرآن را بوى درس میدهد، (فکر نکردند آخر) زبان آنکسى که قرآن را بوى نسبت میدهند غیر عربى است ، و این قرآن بزبان عربى آشکار است ).


و یا گفته اند: که پاره اى از معلوماتش را از سلمان فارسى گرفته ، که یکى از علماى فرس ، و داناى بمذاهب و ادیان بوده است ، با اینکه سلمان فارسى در مدینه مسلمان شد، و وقتى بزیارت آنجناب نائل گشت ، که بیشتر قرآن نازل شده بود چون بیشتر قرآن در مکه نازل شد، و در این قسمت از قرآن تمامى آن معارف کلى اسلام ، و داستانها که در آیات مدنى هست ، نیز وجود دارد، بلکه آنچه در آیات مکى هست ، بیشتر از آنمقدارى است که در آیات مدنى وجود دارد، پس سلمان که یکى از صحابه آنجناب است ، چه چیز بمعلومات او افزوده ؟.
علاوه بر اینکه خودشان میگویند سلمان داناى بمذاهب بوده ، یعنى به تورات و انجیل ، و آن تورات و انجیل ، امروز هم در دسترس ‍ مردم هست ، بردارند و بخوانند و با آنچه در قرآن هست مقایسه کنند، خواهند دید که تاریخ قرآن غیر تاریخ آن کتابها، و داستانهایش ‍ غیر آن داستانها است ، در تورات و انجیل لغزشها و خطاهائى بانبیاء نسبت داده ، که فطرت هر انسان معمولى متنفر از آن است ، که چنین نسبتى را حتى به یک کشیش ، و حتى به یک مرد صالح متعارف بدهد، واحدى اینگونه جسارتها را به یکى از عقلاى قوم خود نمیکند.
و اما قرآن کریم ساحت انبیاء را مقدس دانسته ، و آنان را از چنان لغزشها برى میداند، و نیز در تورات و انجیل مطالب پیش پا افتاده اى است ، که نه از حقیقتى پرده بر میدارد، و نه فضیلتى اخلاقى به بشر مى آموزد، و اما قرآن کریم از آن مطالب آنچه براى مردم در معارف و اخلاقشان بدرد میخورد آورده ، و بقیه را که قسمت عمده این دو کتابست رها کرده .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد