قفسه

قفسه

پایگاه فرهنگی مذهبی قفسه
قفسه

قفسه

پایگاه فرهنگی مذهبی قفسه

کیفر کمترین بى احترامى به پدر

یوسف علیه السلام پس از مشکلات زیاد فرمانرواى مصر شد. پدرش ‍ یعقوب سالها با رنج و مشقت ، دورى و فراق یوسف را تحمل کرده و توان جسمى را از دست داده بود. هنگامى که باخبر شد یوسف ، زمامدار کشور مصر است ، شاد و خرم با یک کاروان به سوى مصر حرکت کرد، یوسف نیز با شوکت و جلالى در حالى که سوار بر مرکب بود، به استقبال پدر از مصر بیرون آمد. همین که چشمش به پدر رنج کشیده افتاد، مى خواست پیاده شود، شکوه سلطنت سبب شد که به احترام پدر پیاده نشد و کمى بى احترامى در حق پدر کرد.
پس از پایان مراسم دیدار، جبرئیل از جانب خداوند نزد یوسف آمد و گفت :
یوسف ! چرا به احترام پدر پیاده نشدى ؟ اینک دستت را باز کن ! وقتى یوسف دستش را گشود ناگاه نورى از میان انگشتانش برخاست و به سوى آسمان رفت .
یوسف پرسید:
این چه نورى است که از دستم خارج گردید؟
جبرییل پاسخ داد:
این نور نبوت بود که از نسل تو، به خاطر کیفر پیاده نشدن براى پدر پیرت (یعقوب ) خارج گردید و دیگر از نسل تو پیغمبر نخواهد بود.