حضرت
زهراء مظلومه علیها السلام ، آن سرور زنان در آخرین لحظات عمر خود، به
همسرش امیرالمؤ منین ، امام علىّ علیه السلام خطاب کرد و چنین اظهار نمود:
یا علىّ! تو خود گواهى که در دوران زندگى از من دروغ و خیانتى سر نزده است ،
در
تمام مسائل و جریانات گوناگون زندگى ، من با تو مخالفتى نداشته ام ، بلکه
همیشه
در تمام لحظات سعى کرده ام که یار و یاور تو بوده باشم .
اکنون از تو مى خواهم ، چنانچه بعد از من خواستى همسرى برگزینى ، اءمامه
دختر
خواهرم را انتخاب نمائى ، که او براى فرزندانم چون مادرى دلسوز و مهربان
است .
تابوتى برایم تهیّه کنید و جنازه ام را درون آن قرار دهید تا هنگام تشییع ،
بدنم پنهان
و پوشیده باشد و حجم بدنم مورد دید افراد و توجّه نامحرمان قرار نگیرد.
هنگامى که شب فرا رسید و افراد، در خانه هاى خود خوابیدند، جنازه ام را
حمل و تشییع کنید، تا اشخاصى که بر من ظلم کردند و حقّ ما را غصب نمودند،
در تشییع
جنازه ام شرکت نکنند، چون که آنان دشمن من و دشمن
رسول خدا هستند.
اجازه ندهید، آن هائى که بر ما ظلم کرده اند و کسانى که تابع ایشان شده اند
بر جنازه
من نماز بخوانند.
سپس افزود: اى پسر عمو! وقتى روح از بدنم خارج شد و خواستى مرا
غسل دهى ، بدنم را برهنه منما، چون که من خود را شسته ام .
و مرا پس از غسل ، از باقیمانده حُنوط پدرم ،
رسول اللّه صلّلى اللّه علیه و آله ، حُنوط کن .
و خودت به همراه دیگر نزدیکان و یاران باوفا، نماز را بر جنازه ام اقامه
کنید.
و آن گاه بدون آگاهى و اطّلاع دیگران ، مرا در محلّى مخفى ، دفن نمائید تا
آن که محلّ
دفنم نیز، از نامحرمان و غاصبان و ظالمان پنهان و مستور باشد.
و ضمن آن که هیچ یک از آن هائى که بر من و تو ظلم کردند نباید در مراسم دفن
من شرکت
کنند، محل قبرم نیز مخفى باشد