قفسه

قفسه

پایگاه فرهنگی مذهبی قفسه
قفسه

قفسه

پایگاه فرهنگی مذهبی قفسه

مادر قهرمان

ام سلیم ، از جمله زنان با ایمان در عهد رسول اکرم (ص ) است . شوهرش ابى طلحه نیز از مسلمانان واقعى و از اصحاب صدیق و باارزش پیشواى اسلام بود و در جنگهاى بدر، احد، خندق ، و دیگر غزوات حضور داشت و در رکاب آنحضرت صمیمانه انجام وظیفه میکرد. او در اوقاتى که مسئولیت سربازى بعهده نداشت در مدینه بسر میبرد، قسمتى از وقت خود در عبادت پروردگار و فراگرفتن معارف اسلامى صرف میکرد و قسمتى را به کسب معاش اختصاص میداد و در قطعه زمینى سرگرم کار و فعالیت میشد.
محصول ازدواج این زن و شوهر با فضلیت فرزند پسر بود که متاءسفانه در سنین نوجوانى بیمار شد، در منزل بسترى گردید، و مادر از او پرستارى میکرد. شب هنگام موقعیکه ابى طلحه از کار برمیگشت و بمنزل میآمد ابتداء بر بالین فرزند بیمار میرفت و مورد مهر و عطوفتش قرار میداد و سپس ‍ در اطاق خود بمصرف غذا و استراحت میپرداخت . چندى بر این منوال گذشت تا روزى طرف عصر در غیاب پدر، نوجوان از دنیا رفت . مادر با ایمان بدون اینکه خود را ببازد و در مرگ فرزند بى تابى و جزع کند جنازه را کنارى کشید و رویش را پوشاند.

شب فرا رسید. ام سلیم براى آنکه خواب و آسایش شوهر خسته اش در آنشب مختل نشود تصمیم گرفت مرگ فرزند را تا صبح از وى پنهان نگاهدارد. ابى طلحه وارد منزل شد و طبق معمول خواست بر بالین فرزند برود، ام سلیم منعش نمود و گفت . طفل را بحال خودش بگذار که امشب با سکون و راحتى آرمیده است . این سخن را طورى ادا کرد که شوهر آنرا مژده تخفیف بیمارى تلقى نمود و مطمئن شد مرض فرزندش کاهش یافته و هم اکنون بدون التهاب خوابیده است . رفتار ام سلیم آنقدر جالب و اطمینان بخش بود که شوهر در آن شب با وى درآمیخت .
صبح شد. ام سلیم گفت ابى طلحه ، اگر کسانى ببعضى از همسایگان خود چیزى را بعاریه دهند و آنان مدتى از آن بهره مند باشند اما موقعیکه صاحبان مال ، عاریه خود را طلب کنند، عاریه داران اشک ببارند که چرا متاع عاریتى را پس میگیرید بنظر تو حال این قبیل اشخاص چگونه است ؟ ابى طلحه جواب داد دیوانگانند. ام سلیم گفت پس ما نباید از دیوانگان باشیم ، خداوند امانت خود را پس گرفت و فرزندت از دنیا رفت ، در این مصیبت صبر کن ، تسلیم قضاء الهى باش و براى تجهیز جنازه اقدام نما.
ابى طلحه حضور رسول اکرم (ص ) شرفیاب شد و جریان امر را بعرض ‍ رساند. حضرت از کار زن بشگفت آمد و درباره اش دعا کرد و از پیشگاه الهى براى زن و شوهر در آمیزش آن شب درخواست خیر و برکت نمود.
زن باردار شده بود، فرزند پسرى بدنیا آورد و نامش را عبدالله گذاردند. بر اثر مراقبتهاى والدین با ایمان ، بشایستگى پرورش یافت و از حسن تربیت برخوردار گردید. پاک زندگى کرد و بپاکى از دنیا رفت . او عبدالله بن ابى طلحه از اصحاب حضرت على بن ابیطالب علیه السلام بود.