قفسه

قفسه

پایگاه فرهنگی مذهبی قفسه
قفسه

قفسه

پایگاه فرهنگی مذهبی قفسه

داستان یتیمان مسلم

هنگامیکه خبر شهادت مسلم بن عقیل بحضرت اباعبدالله علیه السلام رسید بخیمه مخصوص خود وارد شد و دختر مسلم را پیش خواند، او دخترى سیزده ساله بود که همیشه با دختران سیدالشهداء علیه السلام مصاحبت میکرد و با آنها میزیست .
وقتى آن دختر خدمت حضرت رسید او را نوازش فرمود و نسبت به او مهربانى اضافه بر آنچه معمولا میکرد نمود. دختر مسلم بفراست دریافت که ممکن است پیش آمدى شده باشد. از اینرو گفت یابن رسول الله با من ملاطفت یتیمان و کسانیکه پدر ندارند میکنى مگر پدرم را شهید کرده اند؟ اباعبدالله علیه السلام نیروى مقاومت از دست داد و شروع بگریه کرد. فرمود اى دخترک من اندوهگین مباش اگر مسلم نباشد من پدروار از تو پذیرائى میکنم خواهرم مادر تو است و دختران و پسرانم برادر و خواهر تواند.
دختر مسلم از ته دل شروع بگریه کرد و هاى هاى گریست پسران مسلم سر را برهنه کردند و بزارى پرداختند. اهل بیت علیهم السلام در این مصیبت با آنها موافقت نموده و بسوگوارى مشغول شدند سیدالشهداء علیه السلام از شهادت مسلم بسیار اندوهگین شد.  

بحارالانوار، ج 10، و منتهى الامال ، ج 1، ص 238