قفسه

قفسه

پایگاه فرهنگی مذهبی قفسه
قفسه

قفسه

پایگاه فرهنگی مذهبی قفسه

عقل و مراتب نفس آدمى

عقل و مراتب نفس آدمى کمیل بن زیاد نخعى ، از یاران صمیمى و با وفاى امیرالمؤمنین على علیه السلام بود. دعاى معروف کمیل که شیعیان در شبهاى جمعه مى خوانند، سخنانى است درباره مبداء و معاد و راز و نیاز با  خداوند عالم که آن حضرت به زبان رانده و به او آموخته است .
روزى کمیل به على علیه السلام عرض کرد: یا امیرالمؤمنین ! نفس را براى من تعریف کنید تا خود را بشناسم .
حضرت فرمود: اى کمیل! کدام نفس را مى خواهى برایت تعریف کنم ؟
کمیل عرض کرد: آقا! مگر بیش از یک نفس هم هست ؟
فرمود: اى کمیل! نفس چهار قسم است : نامى نباتى ، حسى حیوانى ، ناطقه قدسى ، و کلى الهى . هر یک از این چهار قسم هم پنج قوه و دو خاصیت دارد.
1- نفس نامى نباتى ؛ که آدمى به وسیله آن نمو مى کند و بزرگ مى شود و داراى پنج قوه است :
اول - قوه ماسکه ، که مى تواند خود را از آلودگى نگاه دارد.
دوم - قوه جاذبه ، که مواد خوردنى و نوشیدنى را جذب مى کند.
سوم - قوه هاضمه ، که به وسیله آن غذا را در دستگاه گوارش هضم مى کند.
چهارم - قوه دافعه ، که اگر نباشد چیزى از انسان دفع نمى شود.
پنجم - قوه مربیه ، که بدن انسان را پرورش مى دهد و شیره غذا را به تمام بدن مى رساند.

این نفس نامى دو خاصیت هم دارد و آن : زیاده و نقصان است .

ادامه مطلب ...

سفیانى کیست؟

سفیانى کیست؟یکى از علایم ظهور امام مهدى (عجل الله فرجه) که وقوعش حتمى وقطعى شمرده شده است، خروج سفیانى است.
اخبار وروایاتى که بر وجود وخصوصیات او دلالت دارند، بدین ترتیب مى باشند: حتمى بودن خروج او: امام صادق (علیه السلام) فرموده است: پیش از قیام قائم (علیه السلام) پنج علامت حتمى مى باشد: یمانى،  سفیانى، صیحه آسمانى، قتل نفس زکیه، وفرو رفتن سرزمین بیدا.
نام ونسب او: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمود: فرزند خورنده جگرها، از وارى یابس خارج مى شود... اسمش عثمان وپدرش عنبسه واز اولاد ابو سفیان است.
وامام زین العابدین (علیه السلام) فرموده است: سپس سفیانى ملعون از وادى یابس بیرون مى آید، وى از فرزندان عنبسه بن ابى سفیان است.
خصوصیات فردى او: امام باقر (علیه السلام) در این رابطه مى فرماید:  سفیانى، سرخ رویى سپید پوست وزاغ چشم است، هرگز خدا را پرستش نکرده وهرکز مکه ومدینه را ندیده است..
عقیده او: از برخى روایات استفاده مى شود که وى مسیحى ویا از ساخته هاى مسیحیت است. مانند روایتى که شیخ طوسى نقل کرده است که: سفیانى از شهرهاى روم روى مى آورد براى انتقام ودر گردنش صلیب است.. البته این روایت که از معصوم نقل نشده نمى تواند مورد اعتماد باشد.
واز برخى روایات چنین استفاده مى شود که وى مسلمان منحرفى است که کینه حضرت على (علیه السلام) را به دل دارد. چنانکه امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: گویا سفیانى را مى بینم که در میدان کوفه شما جایگاه خود را گسترده، ومنادى او فریاد مى زند؛ هر کس سر شیعه على بن ابى طالب را بیاورد، هزار درهم مزد خواهد گرفت. همسایه بر همسایه مى جهد وگردنش را مى زند وهزار درهم را مى گیرد. آگاه باشید که در آن روز حکومت شما فقط به دست زنازادگان خواهد بود.

ادامه مطلب ...

دجال کیست؟

دجال کیست؟یکى از  علایم ظهور آن حضرت که در بعضى روایات از نشانه هاى حتمى شمرده شده، خروج شخصى به نام دجال است. وى یک طاغوت پرتزویر وحیله گر است که عده بسیارى را به دنبال خود مى کشد.
ما در اینجا به همان روشى که به معرفى سفیانى پرداختیم، دجال وخصوصیات وویژگیهایش را مورد بررسى قرار مى دهیم. در روایات براى او صفات گوناگون وعجیبى ذکر شده است که با هم مى خوانیم:
حتمى بودن خروج او: امیر المؤمنین (علیه السلام) از پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) نقل مى کند که فرمود: پیش از قیامت ده امر حتمى واقع مى شود: خروج سفیانى، دجال، دود، دابه الارض، خروج قائم، طلوع خورشید از مغرب، نزول عیسى، فرورفتن در مشرق جزیره العرب، بیرون آمدن آتشى از قعر یمن که مردم را به محشر براند.
نام ونسب او: عده اى گویند که نام دجال صائد بن صید یا ابن صیاد است، وبرخى مخالف راى ایشان را گفته اند. در کتابهاى لغت، دجال، به معنى کذاب است، وفعل آن را به معنى آب طلا وآب نقره دادن نوشته اند. دجال را در زبانهاى فرانسه وانگلیسى، آنتى کریست نامیده اند که به معنى دشمن وضد مسیح است.
خصوصیات فردى او: حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) مى فرماید: او چشم راست ندارد، وچشم دیگرش در پیشانى اوست، ومانند ستاره صبح مى درخشد، چیزى در چشم اوست که گویى آمیخته به خون است. وى در یک قحطى سختى مى آید، وبر الاغ سفیدى سوار است.
ودر صحیح مسلم در کلام رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) دجال چنین توصیف شده است: او مردى چاق، سرخ رو، با موى سرمجعد، واعوراست، چشمش همچون دانه انگورى است که بر روى آب قرار گرفته باشد.

ادامه مطلب ...

ادعای اسرئیل درباره متولدشدن دجال در اسرائیل+ تصاویر

ادعای اسرئیل درباره متولدشدن دجال در اسرائیل+ تصاویر

برخی منابع صهیونیستی با انتشار تصاویری از این کودک  عجیب الخلقه از وی بعنوان اصلی ترین علامت  آخر الزمان یاد میکنند.

به گزارش البرز، برخی منابع اسرائیلی طی روزهای گذشته دست به انتشار خبری باعنوان تولد دجال آخرالزمان از بدنیا آمدن کودکی عجیب الخلقه در سرزمینهای اشغالی فلسیطنیان خبر میدهند که تنها یک چشم دارد و چشم سمت چپش روی پیشانی اش قرار گرفته و فاقد گودی زیرچشم و بینی است ،دراین اخبار تلاش شده این کودک دجال فتنه گر آخرالزمان معرفی شود . درحالیکه چندی پیش به نقل از یکی از دانشمندان دینی کشور خبر باقی ماندن فقط 5 نشانه ظهور منتشر شد خبر تولد نوزادی  عجیب الخلقه اسرائیل را فراگرفته است .
به گزارش البرز برخی منابع صهیونیستی با انتشار تصاویری از این کودک عجیب الخلقه از وی بعنوان اصلی ترین علامت  آخر الزمان یاد میکنند.
 منتشر کنندگان خبر مذکور با معرفی نوزاد مذکور بعنوان یک نوزاد یهودی وی را با دجال که در کتب دینی ادیان بزرگ اسلام ،مسیحیت و یهود ازوی بعنوان فتنه گر آخرالزمان یاد شده ،مقایسه میکنند.
این منابع  با طرح این سوال که آیا این نوزاد که اکنون با مرگ دست و پنجه نرم میکند همان دجال فتنه گر است؟ ادامه میدهند: دجال پس از رشد و تکامل جسمی مدعی خدایی شده و فتنه گری در جهان را آغاز خواهد کرد .
انتشار خبرمذکور بصورت گسترده ازسرزمینهای اشغالی آغاز و تاکنون بسیاری از کشورهای جهان را دربرگرفته است این درحالیست که درپیگیریهای به عمل آمده به سرنخ هایی برای استفاده ابزاری از این نوزاد ناقص الخلقه دست یافته ایم. این پیگیریها حاکیست نوزاد مذکور چندی پیش در چین و ازیک پدر و مادر اهل این کشور بطور ناقص متولد شد.
تولد این کودک منجر به بروز ترس درمیان این خانواده چینی میگرددتااینکه با پیشنهاد قابل توجهی ازسوی یک صهیونیست مواجه میشوند.این یهودی با پیشنهاد کلانی اقدام به خرید نوزاد مذکور و انتقال وی به اسرائیل مینماید.
کودکی که هم اکنون در برزخ مرگ و زندگی دست وپنجه نرم میکند به ابزاری برای تحقق آرمانهای صهیونیست مبدل شده است.
باتوجه به اعلام تولد دجال درمیان قوم یهود در احادیث شیعی و انتشارگسترده خبر مذکور این امکان برای  رژیم صهیونیستی فراهم میشود تا ضمن تثبیت عقاید دینی یهود صهیونیست بر یهودی بودن اراضی فلسطینیان تاکید نمایند.

ادامه مطلب ...

نکاتی مهم برای سلامت فکری و احساسی

نکاتی مهم برای سلامت فکری و احساسیافرادیکه سلامت احساسی دارند، کنترل احساسات و رفتارهایشان را در دست دارند. آنها می‌توانند با مشکلات اجتناب‌ناپذیر زندگی کنار آمده، روابطی مستحکم برقرار کنند و زندگی‌هایی پرحاصل و موفق داشته باشند. وقتی اتفاقات بد روی می‌دهد، آنها می‌توانند انعطاف‌پذیر باشند و از پس آن برآیند.
متاسفانه افراد زیادی به سلامت  فکری  و احساسی خود توجه نمی‌کنند—فقط زمانی یاد آن می‌افتند که دچار مشکل می‌شوند. اما به همان اندازه که حفظ سلامت جسمی نیازمند تلاش است، درمورد سلامت فکری و احساسی نیز همینطور است. هرچه زمان و انرژی بیشتری برای سلامت احساسیتان صرف کنید، قوی‌تر خواهد شد. خوشبختانه کارهای زیادی هست که برای تقویت سلامت  فکری، ایجاد قابلیت انعطاف، و لذت بردن بیشتر از زندگی می‌توانید انجام دهید.
سلامت فکری یا سلامت احساسی چیست؟
سلامت فکری یا احساسی به وضعیت عمومی روانی فرد برمی‌گردد. شامل طرزفکر شما درمورد خودتان، کیفیت روابطتان و توانایی شما در کنترل احساسات و کنار آمدن با مشکلاتتان می‌شود.
سلامت فکری خوب فقط این نیست که مشکلی برای سلامت فکریتان پیش نیاید. اینکه از نظر فکری و احساسی سالم باشید بیشتر از این است که افسرده نباشید، اضطراب یا مشکل روانی دیگری نداشته باشید. به جای نبود بیماری فکری، سلامت فکری و احساسی به وجود ویژگی‌ها و خصوصیات مثبت برمی‌گردد. احساس بدی نداشتن به معنای داشتن احساسی خوب نیست. بااینکه بعضی‌ها ممکن است احساسات منفی نداشته باشند، اما باید کارهایی انجام دهند تا باعث شود برای دست یافتن به سلامت فکری و احساسی، احساسی مثبت پیدا کنند.

ادامه مطلب ...

سگ و گوسفند

سگ و گوسفندمرد عربى آمد حضور امیرالمؤمنین على علیه السلام و گفت : سگى با گوسفندى جفت گیرى نموده و گوسفند زائیده و بچه اى آورده است . نمى دانیم حکم سگ بر آن جارى کنیم یا حکم  گوسفند؟
چون مطلب بر ما مشکل شده است آمده ایم از حضرتت سؤ ال کنیم .
حضرت فرمود: اگر علف مى خورد گوسفند است و اگر استخوان مى خورد سگ است .
عرب گفت : گاهى علف مى خورد و زمانى استخوان !
فرمود: نگاه کن ببین اگر مانند سگ آب مى نوشد سگ است ، و اگر مثل گوسفند آب مى نوشد گوسفند است .
عرب گفت : گاهى مانند سگ و زمانى مثل گوسفند آب مى نوشد!
فرمود: ببین اگر در آخر گله گوسفند و در آخر حرکت مى کند سگ است ، و چنانچه در وسط یا جلو آنها راه مى رود گوسفند است .
عرب گفت : گاهى در وسط و جلو گوسفندان راه مى رود و زمانى در عقب آنها حرکت مى کند.
حضرت فرمود: نگاه کن اگر موقع خوابیدن مثل گوسفند مى خوابد، گوسفند است ، و چنانچه روى دم مى نشیند سگ است .
عرب گفت : گاهى روى دم مى نشیند و زمانى مانند گوسفند مى خوابد.
حضرت فرمود: ببین اگر مثل سگ ادرار مى کند، سگ است و چنانچه مانند گوسفند بود گوسفند است .
عرب گفت : گاهى مثل سگ ادرار مى کند و زمانى مانند گوسفند!!
فرمود آنرا ذبح کن اگر شکمبه داشت گوسفند است و در غیر این صورت سگ است !!

وفا

وفا http://ghafase.blogsky.comدر یکى از روزهاى بسیار گرم تابستان معاویه بن ابى سفیان ، خلیفه مشهور اموى در کاخ خود واقع در دمشق نشسته بود. این کاخ که قبلا مقر سلاطین روم و از بناهاى تاریخى و با شکوه آن عصر بود، بعد از فتح شامات توسط سپاه اسلام نیز به واسطه استحکام بنا و شکوهى که داشت مورد توجه معاویه واقع شد و آنرا قصر اختصاصى و بعدها مقر سلطنت خود قرار داد.
سبک ساختمان کاخ طورى بود که سلاطین مى توانستند از چهار سو، اطراف بیابان و راه هایى را که از خارج به شهر منتهى مى شد ببینند و آمد و رفت کاروانها را زیر نظر بگیرند. بعلاوه از چهار سوى آن نیز نسیمهاى ملایم و مطبوع داخل و خارج مى گردید.
آن روز معاویه در این قصر نشسته بود و از یک طرف کاخ بیابان را مى نگریست . موقع ظهر و لحظه بسیار گرمى بود، به طورى که نسیمى نمى وزید و بى نهایت ناراحت کننده بود.
در آنحال نظر معاویه به مردى عرب افتاد که با ناراحتى فوق العاده ، از بیرون شهر به طرف قصر او مى آمد و از شدت گرما و سوز تشنگى منقلب ، و با پاى برهنه روى شنهاى سوزان بیابان در حرکت بود.
معاویه لحظه اى به تماشاى او پرداخت ، سپس رو کرد به حضار مجلس و گفت : آیا بدبخت تر از این مرد عرب که در این موقع روز ناگزیر شده در بیابان براه افتد، هم خلق شده است ؟ یکى از حضار گفت : شاید او براى ملاقات امیرالمؤمنین ! اقدام به این مسافرت و حرکت طاقت فرسا نموده و کار مهمى برایش روى داده است .
معاویه گفت : به خدا اگر او کارى به من داشته باشد، منظورش را عملى مى سازم ، و چنانچه ظلمى به وى رسیده است یاریش مى کنم . آنگاه به یکى از غلامان مخصوص کاخ دستور داد بود درب قصر بایستد تا اگر عرب خواست به حضور او بار یابد مانع ورودش نشوند.

ادامه مطلب ...

آشکار شدن مرقد امیرالمؤمنین علیه السلام

آشکار شدن مرقد امیرالمؤمنین علیه السلام امیرالمؤمنین على علیه السلام پیشواى بزرگ اسلام و امام اول شیعیان جهان در سال چهلم هجرى ، یعنى سى سال بعد از رحلت پیغمبر خاتم صلى الله علیه و آله وسلم چشم از این دنیاى مادى فرو بست و مرغ روح بلند پروازش از تنگناى این جهان به ملکوت ا على  بال و پر گشود.
به دستور حضرت فرزندانش امام حسن و امام حسین ، بدن مطهر او را در زمین مرتفعى که عرب به آن نجف مى گوید، مدفون ساختند. بدون این که مردم بدانند محل دفن آن حضرت کجاست .
على علیه السلام شخصیت عالیقدرى که با زور بازوى وى کمر کفر و سطوت شرک و بت پرستى درهم شکست ، و با جان بازیهاى مردانه اش ، تعالیم اسلام و سراسر عربستان گسترش یافت ، و مردم به دین خدا گرویدند، به واسطه کینه دیرینه اى که ملت عرب از دوران جاهلیت و وحشى گرى هاى آن عصر تاریک از وى به دل گرفته و در سینه پنهان داشته بودند، چنان از خلافت و روى کار آمدن وى نگران و ناراضى بودند، که اگر دسترسى به مرقد او پیدا مى کردند، از تعرض به ساحت قدس و مدفن مقدس آن حضرت خوددارى نمى نمودند.
از این رو مدفن امیر مؤمنان علیه السلام در حدود 150 سال همچنان از انظار عموم پنهان بود، و فقط ائمه طاهرین علیه السلام و عده اى از شاگردان مخصوص آن بزرگواران از محل دفن آنحضرت آگاه بودند، و در فرصتهائى که دست مى داد، دور از چشم دشمنان ، تربت پاک آن حضرت را زیارت مى کردند.

ادامه مطلب ...

زندگینامه شهید هاشمی نژاد

زندگینامه شهید هاشمی نژادمردی از تبار علم و ادب و اخلاق آگاه و عالم به همه مسایل اجتماعی که در طول دوران زندگی خود سراسر مبارزه و جنبشی بوده است . سیر مبارزاتی وی از سال 1342 به اوج رسید و تاپیروزی انقلاب اسلامی و بعد از آن تا زمان شهادت با سخنرانیهای پرشور و روشنگرانه ادامه داشته است . در تعقیب و گریزها و بازداشتها و در پاسخ به سئوالات ساواک با زیرکی خاصی عمل نموده که به ظاهر تسلیم اما در باطن استوار و پرخروش بود که همه اینها عامل برآشفتگی رژیم منحوس پهلوی و دستگاههای اطلاعاتی شاه شده بود . از طرفی نقشی ارزنده در شکل دادن مردم در به ثمر رساندن  انقلاب اسلامی ایران داشته است.

زندگینامه شهید :

درتاریخ 5/5/1311شمسی در شهر علم خیز بهشهر از استان مازندران در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود. پدرش سید حسن مردی با ایمان و با تقوا و کاسب محل بود که با زحمت فراوان مخارج  زندگی خود و خانواده اش را تامین می کرد.

دوران رشد و بالندگی سید عبدالکریم با اوجگیری حکومت دیکتاتوری رضاخان مواجه بود. رضاخان در دوران حکومت ننگین خود دین و دینداری را تحت فشار  و اختناق قرارداده بود و در شهریور 1320 یعنی زمانی که سید عبدالکریم  10 ساله بود خاک ایران را ترک می کند و پسرش محمد رضا به حمایت انگلیس و آمریکا بر تخت سلطنت قرار می گیرد که او نیز دنباله روی سیاستهای پدرش بود.

در همین ایام سید عبدالکریم که دارای هوش و ذکاوت خاصی بود ضمن درس خواندن بعد ازظهرها در مغازه پدرش به او کمک می کرد و از آنجائیکه علاقه شدید به علم داشت ‘  با تشویق پدرش در حوزه علمیه ی آیت ا... کوهستانی در روستای کوهستان در 6 کیلومتری بهشهر همراه دیگر طلبه های جوان و با هدفی پاک و بی آلایش و با اخلاص و تشنه علم و اخلاق مجذوب رفتار حکیمانه آن استاد الهی شده و با جدیت و تلاش به تحصیل علم پرداخت تا جائیکه در طول 4 سال دروس مقدماتی و مقداری از درس سطح فقه و اصول را به پایان رساند .
این دوره از زندگی اش نقطه عطفی بودکه با عظمت و زیبایی از آن یاد می کرد. پس از این ایام با کسب اجازه از محضر استاد کوهستانی عازم حوزه علمیه قم شده و به ادامه تحصیل در زمینه فقه و اصول پرداخت و از اساتید بزرگی  بهره برد و در درس خارج فقه و اصول حضرات آیات عظام  بروجردی ‘ علامه طباطبایی و امام خمینی (ره) شرکت نمود و از اساتید دیگرآیت ا... صدوقی سید رضا صدر  آیت ا...مجاهدی و مرحوم  داماد کسب علم نمود و در سال 1340 پس از فوت آیت ا... بروجردی به مشهد مقدس مشرف شد و در درس آیت ا...میلانی و آیت ا...شیخ مجتبی قزوینی به تحصیل پرداخت .

ادامه مطلب ...

شهادت مالک اشتر به وسیله مامور نفوذى معاویه‏

شهادت مالک اشتر به وسیله مامور نفوذى معاویه‏در مورد چگونگى توطئه قتل مالک از جانب معاویه، روایت دیگرى نیز نقل شده است و آن اینکه:
معاویه یکى از غلامان آزاد شده عثمان به نام نافع را محرمانه دید، و به او گفت: خود را به مالک برسان به عنوان دوست و شیعه على (علیه السلام) جا بزن و بعد در فرصت مناسب، او را با زهر مسموم کن.
مالک اشتر با همراهان به راه خود ادامه داد تا به قریه ایله که در کنار جاده بصره قرار داشت، رسید در همانجا نافع خود را به مالک اشتر رسانید و همواره با کمال تواضع در حضور  مالک اشتر بود با او مانوس شد، تا آنجا که مالک از او پرسید، تو کیستى؟
نافع: از اهالى مدینه هستم.
مالک: از کدام دودمان؟
نافع: غلام آزاد شده عمر بن خطاب هستم.
مالک: کجا مى‏روى؟
نافع: به مصر مى‏روم.
مالک: براى چه به مصر مى‏روى؟
نافع: براى تحصیل نان؛ زیرا در مدینه بر اثر بى کارى نتوانستم معاشم را تامین کنم.
مالک اشتر، دلش سوخت و فرمود:
همراه من باش و من معاش تو را تامین مى‏کنم
مالک اشتر از قریه ابله، به سوى مصر حرکت کرد.
نافع همراه مالک به راه افتاد و به طور عجیب خود را شیعه معرفى مى‏کرد، و مکرر از فضیلت و برترى حضرت على (علیه السلام) سخن مى‏گفت: و آنچنان خود را خوش چهره معرفى کرد که در قلب مالک جاى گرفت و با هم به طور شدید همدم شدند، تا اینکه به شهر قلزم رسیدند.
در آنجا بانویى از دودمان جهینه، از مالک اشتر استقبال کرد و او را به خانه خود دعوت نمود و احترام شایانى به مالک کرد، هنگام غذا از مالک و همراهان پرسید، در عراق چه غذایى، غذاى مطبوع است تا براى شما فراهم کنم.

ادامه مطلب ...