قفسه

قفسه

پایگاه فرهنگی مذهبی قفسه
قفسه

قفسه

پایگاه فرهنگی مذهبی قفسه

طبق رطب

عارفى را گفتند: فلانى از تو غیبت کرد.
وى طبقى رطب برایش فرستاد و گفت : شنیدم حسناتت را به من هدیه کرده اى ، خواستم تلافى کرده باشم .
در روایت است که غیبت باعث مى شود کارهاى نیک غیبت کننده از پرونده عمل او به پرونده غیبت شونده ، و کارهاى زشت غیبت شونده به پرونده غیبت کننده منتقل شود.

موعظه عابد

عابد زاهدى در میان بنى اسرئیل 180 سال به پرستش خداوند یکتا مشغول بود و لحظه اى او را معصیت نکرد. خبر عبادت آن عابد به ملائکه رسید.
یکى ازفرشتگان از خداوند سبحان اجازه خواست تا این عابد را زیارت کند.
خداوند اجازه داد. ملک از آسمان فرود آمد. شش روز در مقابل عابد ایستاد و عابد با او سخنى نگفت و توجه ننمود.
پس ملک به عابد گفت : مرا مى شناسى ؟
عابد پاسخ داد: معرفت پروردگارم مرا از شناخت تو باز داشت .
ملک : آیا نمى خواهى بدانى من کیستم ؟ من فرشته اى هستم که مشتاق دیدار تو بودم . پس به خدمت تو آمدم و تقاضا دارم مرا موعظه کنى .
عابد گفت : ترا به ده چیز توصیه مى کنم . پس خوب توجه کن تا آنها را بفهمى .
هم عالم باش و هم جاهل ، هم مبغض و هم محب ، هم راغب و هم زاهد، هم سخى و هم بخیل ، هم شجاع و هم عاجز.
ملک : چگونه ممکن است هم عالم باشم هم جاهل ، هم سخى باشم و هم بخیل ؟
عابد پاسخ داد: عالم به خدا باش و به غیر او جاهل .
دوستان خدا را دوست ، و دشمنان او را دشمن بدار
نسبت به دنیا زاهد باش ، و نسبت به آخرت راغب .
نسبت به دنیا و ما فیها سخى باش و نسبت به دین خود بخیل .
در طاعت خدا شجاع باش و از معصیت او عاجز.

حروف قرآن

قرآن مجید 114 سوره ، 6234 آیه ، 76440 کلمه ، و 332322 حرف دارد.
شیخ بهائى تعداد حروف تهجى قرآن را به این ترتیب ذکر مى کند.
الف -> 40792   ________   باء -> 1140
تاء -> 1299   ________   ثاء -> 1291
جیم -> 3293   ________   حاء -> 1179
خاء -> 2419   ________   دال -> 4398
ذال -> 4840   ________   راء -> 10903
زاء -> 9583   ________   سین -> 4591
شین -> 25133   ________   صاد -> 1282
ضاد -> 1200   ________   طاء -> 840
ظاء -> 9320   ________   عین -> 1020
غین -> 7499   ________   فاء -> 2500
قاف -> 5240   ________   کاف -> 22000
لام -> 14591   ________   میم -> 20560
نون -> 2036   ________   واو -> 13700
هاء -> 700   ________   یاء -> 502

نام محمد و على

پیامبر اکرم فرمود:
هر کس چهار فرزند پسر داشته باشد و نام مرا بر یکى از آنان نگذارد در حق من جفا کرده است .
همچنین حضرت اباعبداللّه الحسین علیه السلام فرمود: اگر صد پسر مى داشتم نام همه را على مى گذاشتم .

معماى زن سه شوهره

سؤ ال : آن کدام زنى است که در یک روز از سه شوهر سه مهریه گرفته ، و در پایان روز بى شوهر است ؟
جواب : زنى باردار که از شوهرش طلاق گرفته و پس از ساعتى وضع حمل کند، مهرش را به طور کامل دریافت نماید، و عده اش با وضع حمل تمام است . پس به نکاح شوهر دوم در آید و قبل از عروسى طلاق بگیرد و نصف مهرش را اخذ کند، و غیر مدخول بها عده ندارد. آنگاه شوهر سوم پس از عروسى بمیرد و زن مهرش را بگیرد

گریه محتضر

جوان عابدى هنگام مرگ ، خانواده خود را دید که گرد او حلقه زده اند و گریه مى کنند.
پس رو به پدرش کرد و گفت :اى پدر، چرا گریه مى کنى ؟
گفت : پسرم فراق تو و تنهائى خود را بیاد مى آورم اشک از دیدگانم جارى مى شود.
خطاب به مادرش گفت : مادرم ،تو چرا گریه مى کنى ؟
گفت : گریه من به خاطر غم فقدان تو است . عمرى من و پدرت زحمت کشیدیم که عصاى دوران پیرى ما باشى ، اکنون از میان ما مى روى و ما را تنها مى گذارى .
پس به همسرش گفت : چه چیزى ترا به گریه وا داشته است ؟
گفت : اینکه نیکى ترا از دست مى دهم و به غیر تو نیازمند مى شوم .
آنگاه از فرزندانش پرسید: شما چرا مى گریید؟
گفتند: به خاطر یتیمى و خوارى پس از تو.
پس جوان عابد به آنان نگریست و گریست .
خانواده اش پرسیدند: تو چرا گریه مى کنى ؟
پاسخ داد: شما براى خودتان مى گریید، من هم بر خود مى گریم .
آیا چه کسى براى سفر طولانى که در پیش دارم مى گرید؟
چه کسى به خاطر کمى زاد و توشه من اشک مى ریزد؟
چه کسى براى من در آن خانه خاکى و تنگ و تاریک قبر گریان است ؟
چه کسى براى بدى اعمال و سوءحساب من مى نالد.؟
آیا در میان شما که عزیزترین افراد نسبت به من هستید، و من نیز عزیزترین افراد نسبت به شما هستم ، کسى هست که براى وقوف من در مقابل پروردگار براى رسیدگى اعمال بگرید؟
این بگفت ، و آهى جانکاه کشید و بمرد.

وصیت سگ

گویند: سگ گله اى بمرد . چون صاحبش خیلى آن را دوست داشت ، او را در یکى از مقابر مسلمین دفن کرد. خبر به قاضى شهر رسید. دستور داد او را احضار کنند و بسوزانند. زیرا او سگ خود را در قبرستان مسلمانان بخاک سپرده است . وقتى او را دستگیر کردند، و نزد قاضى آوردند، گفت : اى قاضى ، این سگ وصیتى کرده که مى خواهم به شما عرض کنم تا بر ذمه من چیزى باقى نماند.
قاضى پرسید: وصیت چیست ؟
آن مرد گفت : هنگامى که سگ در حال موت بود به او اشاره کردم که همه این گوسفندان از آن تو است . پس وصیت کن که آنها را به چه کسى بدهم .
سگ به خانه شما که قاضى شهر هستید اشاره کرد. اینک گله گوسفندان حاضر و آماده ، و در اختیار شما است .
قاضى با تاءثر و تاءسف گفت : علت فوت مرحوم سگ چه بود؟ آیا به چیز دیگرى وصیت نکرد؟ خداوند به نعمات اخروى بر او منت نهد و تو نیز به سلامت برو. چنانچه آن مرحوم وصایاى دیگرى داشت ما را آگاه گردان تابه آن عمل کنیم .
به این ترتیب چوپان از مرگ نجات یافت

فراریان قیامت

از امیرمؤ منان على علیه السلام پرسیدند: مراد از آیه شریفه :
یَومَ یَفِرُّ المَرءُ مِن اَخیهِ وَ اُمِّهِ وَ اَبیهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنیهِ چه کسانى هستند؟
حضرت فرمود: کسى که در فرداى قیامت از برادرش فرار مى کندقابیل است که از هابیل مى گریزد.
کسى که از مادرش مى گریزد موسى است .
کسى که از پدرش  مى گریزد ابراهیم است .
کسى که از همسرش فرار مى کند لوط است .
کسى که از پسرش مى گریزد نوح  است .
البته این به عنوان بیان یکى از مصادیق است و مفهوم آیه اختصاص به این مورد ندارد.

لطیفه

گویند: عربى در بیابان گربه اى را شکار کرد و نفهمید چیست ؟ کسى او را دید و گفت : این سنور چیست ؟ و دیگرى او را ملاقات کرد و گفت : این هر چیست ؟ و سومى او را دیده و گفت : این قط چیست که به دستت گرفته اى ؟ و چهارمى او را دید و گفت : این ضیون چیست ؟ و پنجمى با او برخورد کرد و گفت : این خیدع چیست ؟ و ششمى او را دیده و گفت : این خیطل چیست ؟ هفتمى او را دید و گفت : این دمه چیست ؟
عرب بیابانى گفت : آن را مى برم و مى فروشم شاید خدا به وسیله آن مال کثیرى به من بدهد آن را به بازار آورد، کسى به او گفت : چند مى فروشى ؟ گفت به صد درهم ، به او گفتند آن بیش از نیم درهم ارزش ندارد، گربه را انداخت و گفت : خدا لعنتش کند چقدر اسمهاى زیادى دارد ولى پولش ‍ کم است .

اگر محرم روز ..... باشد !!؟

اگر محرم روز شنبه باشد
قطب راوندى در کتاب قصص با سند خود از صدوق و او از امام صادق علیه السلام روایت کرده حضرت صادق علیه السلام فرمود: در کتاب دانیال است که اگر اولین روز محرم شنبه باشد، زمستان هوا بسیار سرد و یخبدان خواهد بود و بادهاى سردى مى وزد و گندم گران خواهد شد، و وباء و مرگ کودکان و تب در آن سال زیاد خواهد شد و عسل کم خواهد بود و دنبلال زیاد خواهد بود، و زراعت و کشاورزى از آفات سالم مى ماند و به بعضى از درختان آسیب رسد و به بعضى از درختان مو آفت رسد و در آن سال ، فراوانى نعمت باشد و در روم (اروپا) دو جنگ واقع شود و عرب با ایشان بجنگند و اسیر و غنیمت از ایشان بسیار به دست عرب افتد و پیروزى در جمیع این امور با سلطان است به خواست خداوند.
اگر روز محرم روز یکشنبه باشد
زمستان شایسته و نیکو گذرد و باران زیادى ببارد و به بعضى از درختان آفت رسد و عسل کم شود و دردهاى مختلف و مرگهاى شدید و صعب العلاج شایع گردد و در هوا طاعون و وبا زیاد شود و مرگ و میر فراوان شود و در آخر سال بعضى از خوراکى گران شود و در آن سال پیروزى از آن سلطان شود.

ادامه مطلب ...