ماه رمضان بهترین و زیباترین خاطرات را برای ما در سنگرها به ارمغان می آورد.
مسوول بخش تغذیه دانشگاه علوم پزشکی قزوین گفت: روزه گرفتن بدون
خوردن سحری به دستگاه گوارش آسیب جدی وارد میکند.
دکتر"مصطفی نوروزی" در گفت وگو با ایرنا، سحرخیزی و آرامش قبل از خوردن سحری را مهم
دانست و افزود: به هنگام خوردن سحری، غذای کامل همراه با ماست، میوه و سبزی توصیه
میشود.
وی با بیان اینکه مصرف انواع میوه به علت درصد بالای آب آن باعث کاهش تشنگی در طول
روز میشود، خاطرنشان کرد: استفاده بیش از اندازه از برخی غذاهای چرب، کشک، گوشت
قرمز، ماکارونی، ته دیگ و آش به هنگام سحر در طول روز شخص را دچار تشنگی میکند.
وی تصریح کرد: مصرف یک کاسه کوچک سوپ جو به هنگام سحری خوردن، به علت وجود نوعی
کربوهیدرات، احساس گرسنگی را به تعویق میاندازد و همچنین از نان، سیب زمینی و برنج
نیز میتوان استفاده کرد.
نوروزی با ذکر اینکه بدن در طول شبانهروز باید ۲/۵لیتر معادل هشت لیوان مایعات
مصرف کند تا کلیهها دچار مشکل نشود، افزود: مایعات فقط آب آشامیدنی نبوده، بلکه
انواع سبزی و میوه مثل هندوانه، گوجه، خیار و چای کمرنگ، شیر و سوپ حاوی مقداری
قابل توجهی آب است که آب آنها نیز جزو هشت لیوان محسوب میشود.
وی با بیان اینکه باید از آشامیدن آب و نوشابههای سرد در شروع افطار خودداری کرد،
افزود: این عمل باعث ضعیف شدن معده و بیحالی روزهدار میشود.
سحر از مقولاتی است که در قرآن
کریم نیز بدان اشاره شده و هنوز هم هستند افرادی که از این ابزار علیه دیگران
استفاده میکنند. آیةالله بهجت برای رفع آن دستوراتی را توصیه فرمودند که بیشتر بر
مبانی قرآنی استوار است.
سرویس فرهنگ و هنر جهان _ از
آیةالله بهجت _ رضوانالله تعالی علیه _ سوال شد که "کسی که سحر شده باشد یا دچار
چشمزخم شده باشد برای بطلان سحر و دفع چشمزخم باید چه کند؟"
در پاسخ فرمودند: موارد ذیل را مراعات و عمل نمایید:
۱- قرآن کوچک همیشه همراه داشته باشید.
۲- معوذتین [سورههای مبارکه فلق و ناس] را بخوانید و تکرار نمائید.
۳- آیةالکرسی را بخوانید و در منزل نصب نمائید.
۴- چهار قل [سورههای مبارکه توحید، کافرون، فلق و ناس] را بخوانید و تکرار نمائید،
خصوصا وقت خواب.
۵- در موقع اذان با صدای نسبتا بلند اذان بگوئید.
۶- روزی ۵۰ آیه از قرآن کریم را با صدای نسبتا بلند بخوانید.
(کتاب پرسشهای شما و پاسخهای آیةالله بهجت _ جلد اول)
رونوشت: سایت خبری جهان نیوز
به گفته مسئولان صومعه ، دست راست ”یحیای“ تعمید دهنده، بقایای جسد تئودور
استراتیلات با قدمت 1600 ساله، جمجمه فورونیای مقدس مربوط به سدههای اول ظهور
مسیحیت و تکههایی از صلیبی که عیسی مسیح بر آن مصلوب شده در صومعه تستینیه نگهداری
میشود که به سبب شفای تعداد زیادی از بیماران و حل مشکلات مردم، به نوعی
"دارالشفا" در منطقه بالکان تبدیل شده است.
منابع کلیسای ارتدکس شفای بیماران و حتی به سخن آمدن افرادی که قادر به تکلم
نبودهاند را نشانه کرامات بقایای اجساد اولیای مقدس و صلیب و تمثال مریم مقدس در
این مکان میدانند.
حدّثین و مورّخین از امیرالمؤ منین ، امام علىّ علیه السلام حکایت کرده اند:
روزى در جمع عدّه اى از اصحاب و یاران نشسته بودیم ، که حضرت
رسول صلّلى اللّه علیه و آله سؤ ال فرمود: بهترین چیز براى زن چیست ؟
و هیچ یک از افراد جواب مناسبى براى آن نداشتند.
هنگامى که من به منزل ، نزد فاطمه سلام اللّه علیها آمدم ، موضوع را براى آن مخدّره ،
مطرح کردم که امروز پیامبر خدا چنین سؤ الى را بیان نموده است ؟
حضرت فاطمه سلام اللّه علیها اظهار داشت : آیا هیچ کدام از اصحاب جواب آن را ندانستند؟
گفتم : خیر، کسى جوابى نداد.
پس از آن مخدّره اظهار نمود: بهترین چیزى که براى زن سعادت بخش و مفید مى باشد، آن
است که مردى را نبیند و هیچ مرد نامحرمى نیز او را نبیند.
امام علىّ علیه السلام افزود: چون شب فرا رسید، در جلسه اى با حضور اصحاب و
رسول خدا صلّلى اللّه علیه و آله مشارکت نموده و من گفتم :
یا رسول اللّه ! از ما سؤ ال کردى : چه چیزى براى زن بهتر است ؟
اکنون جواب آن را آورده ام و آن این که : بهترین چیز براى زن آن است که مردى را نبیند و
هیچ مرد نامحرمى هم او را نبیند.
حضرت رسول صلّلى اللّه علیه و آله فرمود: چه کسى این پاسخ را گفته است ؟
گفتم : فاطمه زهراء سلام اللّه علیها.
حضرت فرمود: بلى ، دخترم راست گفته است ، همانا که او پاره تن من مى باشد.
این که تا چه زمان شیطان زنده خواهد ماند؟ کى میرد؟ به دست چه کسى کشته مى شود؟
روایاتى وارد شده و احتمالاتى داده اند که از این قراراند:
1. مهلت او تا روز قیامت است ؛
این احتمال درست نیست - در این باره به بحث (حاجت خواستن شیطان ) مراجعه شود.
2. تا روز آخر دنیا.
همان روزى که خورشید و ماه و ستارگان تاریک مى شوند و کوه ها مانند پشم زده شده ،
روان مى گردند و دریاها مانند آتش خروشان شعله ور مى شوند و تمام جن و انس و ملائکه
مى میرند.
3. مهلت او میان نفخه اول و دوم است ؛
نفخه اول وقتى است که اسرافیل در صور مى دمد و همه موجودات جهان یک مرتبه از بین
مى روند. نفخه دوم آن وقتى است که اسرافیل در صور مى دمد و همه خلایق دو مرتبه زنده
مى شوند. مهلت شیطان در میان این دو نفخه تمام مى شود.
4. تا زمان ظهور حضرت مهدى (عج ) و به دست آن حضرت کشته مى شود. (این
مطلب در آینده بیان خواهد شد).
5. تا زمان رجعت ؛
از زمان آمدن حضرت مهدى (عج ) شروع مى شود؛ پیامبر و ائمه معصوم علیه السلام
دوباره رجوع مى کنند و به دنیا برمى گردند، آن وقت شیطان مى میرد. و مدت معلومى که
قرآن بیان مى کند - همان رجعت است - که عزرائیل جان او را مى گیرد و به زندگیش
خاتمه مى دهد.
وارد شده که در زمان رجعت ، خداوند به (ملک الموت ) مى فرماید: جان ابلیس را قبض کن
که عمر او به سر آمده و سختى ، تلخى و مستى جان کندن را که به اولین و آخرین افراد
چشاندى به او تنها بچشان . و نیز مى فرماید:
(اى ملک الموت !) اول وارد دوزخ شو و هفتاد زبانیه با هفتاد زنجیر و هفتاد کاسه از آب
لظى (که همان آبهاى جهنمى سوزان است ) با هفتاد هزار از سگ هاى جهنمى را بردار و با
سخت ترین شکلى جان او را بگیر.
عزرائیل هم با صورتى که اگر اهل زمین او را با آن صورت ببینند، از ترس و وحشت ،
تمام آنان قالب تهى مى کنند و مى میرند، و به همان شکلى که ماءمور است
نازل مى شود.
شیطان وقتى او را به آن هیبت مشاهده مى کند به مشرق فرار مى کند،
عزرائیل را همان جا مى بیند! به طرف مغرب مى گریزد، او را حاضر مى بیند، به دریا
مى رود، باز او را همان جا مشاهده مى کند؛ در این زمان ، (ملک الموت ) بر او بانگ مى زند
که : اى ملعون ! بایست ؛ باز فرار مى کند و مى آید بر سر قبر آدم علیه السلام و مى
گوید: اى آدم ! من به واسطه تو رانده شدم و طوق لعنت برگردنم افتاد.
عزرائیل به آن سگ هاى جهنمى و ملائکه غلاظ و شداد دستور مى دهد که بر او حمله کنند.
سگ ها بر او حمله مى کنند و اطراف او را مى گیرند. ملائکه با گرزهاى آتشین بر مغز او
مى کوبند تا جان خبیث و پلید او را بگیرند و به زندگى پر از مکر، فریب و کبر او
پایان دهند.
ه بیان دیگر، شیطان و وسوسه هاى او، بارى امتحان و جدا کردن افراد پاک از ناپاک
است . براى مشخص نمودن ایمان ثابت و استوار از ایمان ناپایدار بندگان ، وسیله
خوبى به شمار مى آید. این که خداوند شیطان را خلق نمود عبث و بیهوده نبوده و نیست .
پروردگار عالم آنها را از روى مصلحت و غرض آفرید، و به واسطه آنها خبیث از طیب
شناخته و جدا مى شود. تمام افراد، از سعید و شقى ، پاک و ناپاک ، مؤمن و منافق و
کافر، عادل و ظالم ، همه مى خواهند به سوى خدا بروند و در مقام امن الهى بیارامند همه در
دستان شیطان امتحان و آزمایش مى شوند و خدا با محک خاص خود آنها را از هم جدا مى کند.
آنهایى که پیروان خدا و پیامبران او هستند، هیچ گاه فریب شیاطین را نمى خورند. اما
آنهایى که ایمانشان ریشه دار و محکم نیست ، بلکه سطحى و تقلیدى است ، دعوت آنها را
زود مى پذیرند و تسلیم ایشان مى شوند.
شیطان یکى از ماءموران خداوند است که حکم بازرس را دارد و نمى گذارد اشخاص پلید و
آلوده ، در حرم خداوند قدم گذارند. مردم را بازرسى دقیق و تفتیش صحیح مى کند.
الا عبادک منهم المخلصین
(مگر بندگان مخلص که شیطان را به آنان دسترسى نیست )
آنان که بر خدا پیشى مى گیرند و تکبر مى ورزند و صفات بلند اسمهاى نیک خدا را
دزدیده و خود را بدان مى چسبانند، جلو آنها را گرفته و نمى گذارد در حرم خداوندى که
جاى بندگان وارسته و پاک سرشت است ، وارد شوند.
نکته دیگر این که اگر شیطان نبود، دنیا به این صورت نبود و آدم از بهشت به دنیاى
خاکى نمى آمد. آدم نخست در بهشت بود و جایگاه ویژه داشت . از آنجا که خداوند مى خواست
انسان راه کمال را بپیماید، شیطان را آزاد گذاشت تا او را وسوسه کند و از بهشت رانده
شود و در دنیاى خاکى بر خلاف فرشتگان که راه
کمال بر آنان بسته است ، راه ترقى و سعادت را طى کند، این بود که او را از
(اسفل السافلین ) با گامهاى استوار و مجاهده و با اراده پروردگار حى قیوم
به (اعلا علیین ) رسید. انسان از ملائکه اشرف شد و این همه
فضایل و درجات را کسب نمود. همه اینها در اثر خلقت شیطان و فواید آفرینش او است ،
پس خلقت او و مهلت دادن به او همه از روى مصلحت بوده و امر ماءمورى از جانب خداوند است
.
سئوال دیگرى پیش مى آید و آن چنین است : بعد از این که شیطان خلق شد و نافرمانى خدا
را نمود، در مقابل عظمت ، بزرگى و شوکت او تکبر ورزید، از میان ملائکه ، بهشت و نعمت
هاى آن رانده شد. چرا خداوند به او مهلت داد؟ چرا در خواست او را درباره عمر طولانى و
ادامه حیات او پذیرفت ؟ چرا فورا او را نابود نکرد که این گونه به جنایت و خیانت خود
ادامه دهد و مردم را بیشتر به سوى بدبختى و شقاوت و جهنم و عذاب بکشاند؟
جواب این که : جهان جاى آزمون است ، و مى دانیم که آزمایش جز در برابر دشمنان
سرسخت و طوفان ها و بحران هاى خطرناک ، امکان پذیر نیست . وجود نامبارک شیطان و
حیات و زندگى او به عنوان یک دشمن و نقطه منفى براى تقویت پایه هاى دین باورى و
نقاط مثبت دیگر، نه تنها ضرر نداشته و ندارد، بلکه مؤ ثر نیز خواهد بود.
قطع نظر از وجود شیطان ، در وجود خود ما، غریزه هاى دیگرى نیز هست که انسان در همه
زمینه ها، مى آزمایند تا در برابر نیروهاى عقلانى و روحانى قرار گیرد. به این ترتیب
، در این میان روح انسان پروش مى یابد. مهلت شیطان و ادامه حیات او نیز تقویت این
تضاد است ، و تا او نباشد راه راست و مستقیم شناخته نخواهد شد و صفت خوب نیکو
سیرتان و بد بدسیرتان مشخص نمى شود.
دیگر این که ، اگر به او مهلت داده شد به خاطر آن همه ستایش و بندگى در برابر
خداوند متعال بوده و عمر طولانى و مهلت او مکافات و پاداش عبادتهاى او است .
سوم این که ، خواسته تا وى بیش تر در عذاب خدا غرق شود، زیرا هر چه عمر او طولانى
تر گردد و مهلت بیشتر یابد، گناهش بیشتر خواهد شد. چنان چه خداوند مى فرماید:
(آنها که کافر شدند (راه طغیان را پیش گرفتند) تصور نکنند اگر به آنان مهلت مى
دهیم به سود آنها است . ما به آنها مهلت مى دهیم که بر گناهان خود بیفزایند و عذاب
خوار کننده اى براى آنها مى باشد)
از این مهم تر، هر چند خداوند شیطان را در انجام وسوسه هایش آزاد گذاشته ، ولى انسان
را در برابر او بى دفاع نیافریده است . به او نیروى
عقل و شعور، و خرد داده که مى تواند شد محکم و نیرومندى در
مقابل وسوسه هاى شیطان بسازد.
یکى دیگر از راههاى دفاعى او، انگیزه پاک و عشق به
تکامل است که به عنوان یک عامل سعادت در نهادش گذارده شده است .
هم چنین ، فرشتگان را که الهام بخش نیکى ها هستند. به کمک انسان هایى که مى خواهند از
وسوسه هاى شیطانى بر کنار بمانند فرستاده . قرآن مى فرماید:
(فرشتگان بر آنها نازل مى شوند و براى تقویت روحیه آنان انواع بشارت ها و
دل گرمى ها را به آنها الهام مى کنند و مى گویند: نترسید و غمگین نباشید، بشارت باد
بر شما به آن بهشتى که به شما وعده داده شده است .