همیشه داستانهای زیادی در مورد دیده شدن ارواح و یا شنیدن صداهای عجیب و غریب از
خانههایی که در آنها اتفاق بدی رخ داده است و صاحبانشان کشته شده اند، به گوش
میرسد اما صحت بیشتر این موارد به اثبات نرسیده است. در تمام دنیا داستان و
افسانههای بسیاری در مورد ارواح شنیده میشود که بخشی از تاریخ کشورها را تشکیل
میدهند. در دنیا عده زیادی وجود دارند که بی رحمانه و بی گناه کشته شده اند و مردم
براساس باورهای عامیانه فکر میکنند که روح این افراد در آرامش نیست و برای گرفتن
انتقام و اجرای عدالت در اطراف محل مرگشان پرسه میزنند. افرادی که در زمینه ماوراء
الطبیعه تحقیق میکنند معتقدند که اثبات یا رد چنین مسائلی نیازمند تحقیقات بسیار
است.
یکی از داستانهای ارواح که نسل به نسل و بیش از 4 قرن است، در مکزیک نقل میشود
افسانه زن نالان است. داستان زنی است که در نیمههای شب با ناله و شیون گریه کرده و
دائم فرزندانش را صدا میزند؛« کودکانم، کودکان بی گناه من». ادعا میشود نالههای
این زن آن قدر بلند و جانسوز است که تقریباً در تمام شهر شنیده میشود. بعضی از
مردم ادعا میکنند که حتی روح این زن را دیده اند که لباسی کهنه و پاره به تن دارد
و روی آن لکههای خون دیده میشود.
اما داستان این گریههای شبانه به این قرار است که در حدود 460 سال پیش یعنی در سال
1550 در مکزیک دختری دو رگه سرخ پوست و اسپانیایی به نام لوئیزادونا- لوئیزا که
البته در بعضی از داستانها ماریا نامیده میشود - زندگی میکرد. زیبایی این دختر
به حدی بود که گفته میشد زیباترین دختر دنیاست.
به گزارش سرویس قاب نقره برنا، زندگى بزرگان مخصوصاً اولیاى الهى دانشگاهى
است انسانساز که شاگردان آن سلمانها و ابوذرها هستند و بهترین عمل تدبر و
تفکر و اندیشه در زندگى اولیاء الهى است .
زیباترین صورتهاى معشوق
حقیقى در هر زمان و مکانى تمامى فرزندان آدم (ع) را به عشق بازى فرا
مىخواند ، اما آدمزادگان چنان سرگرم خورد و خوراک و پوشاکند که از تمام
فریادهاى بلند جهان هستى حتى ندایى ضعیف را نمىشنود .
حضرت امیرالمؤمنین (ع) در بیانى نورانى مىفرمایند: مایه عبرت بشر بسیار است، ولیکن عبرت آموزان اندکاند.
و
نداى ملکوتى فرشته وحى به تمامى بشر امر میکند : اگر دلى بیدار باشد
خواهد دید که سراسر جهان هستى فریاد برمى آورند ، یکى هست و نیست جز او.
لیکن
اقتضاى زندگى مادى ، انسان را از مسیر حق غافل مى کند؛ لذا خداوند انبیاء و
اولیاء خود را براى بیدار کردن فطرت خفته بشر مىفرستد تا شاید انسان خاک
نشین نظرى به افلاک کند و همراه آخرین فرستاده خود ثقل اکبر و نور مبین
قرآن کریم را نازل مىکند و در آن قصه و داستان گذشتگان را بیان مى کند تا
شاید « عبرت آموزان » عبرت بگیرند .
در ادامه حکایتی درباره
توبه یک جوان را میخوانید که حجت الاسلام و المسلمین شیخ حسین انصاریان
آن را در کتاب خود با نام"داستانهای عبرتآموز" اینگونه نقل کردهاند:
این
فقیر در ایام ولادت امام عصر ( عج ) براى تبلیغ به بندرعباس ، مرکز استان
هرمزگان رفته بودم ، شب جمعه آخر مجلس بناى قرائت دعاى کمیل بود .
من دعاى کمیل را از حفظ در تاریکى مطلق مى خوانم و از این نظر شرکت کنندگان حالى خاص دارند .
شیطان هم مانند شهروندان کشورها رئیس جمهور، دولت و کابینه اى دارد. و کابینه او
مرکب از بیست نفر است . کارهاى خود را با کمک آنها انجام مى دهد. براى هر کارى
وزیرى تعیین کرده ، به انحراف کشیدن مردم را به آن کابینه سپرده است . افراد کابینه
اش از فرزندان خود او هستند. در هر صبح و شام تخت خود را مى گذارد و بر آن مى
نشیند، افراد کابینه دورش جمع مى شوند، او هم دستورهاى لازم را به آنها مى دهد، هر
کس در پى ماءموریت خود مى رود. اسامى کابینه او از این قرار است :
1. ولها یا ولهان ؛
او ماءمور طهارت و نماز و عبادت است . او انسان را در طهارت و نماز وسوسه مى کند و
به شک مى اندازد که این نماز باطل است ؛ نماز دیگرى شروع کن ؛ وضوى تو ناقص بود؛ دو
مرتبه تجدید کن . گاهى در سجده در بدن انسان چیزى مى دمد، به طورى که انسان خیال مى
کند وضوى او باطل شد و مجبور شد دو مرتبه وضو بگیرد.
2. هفاف ؛
ماءموریت دارد که در بیابانها و صحراها انسان را اذیت کند و براى ترسانیدن او را به
وهم و خیال اندازد یا به شکل حیوانات گوناگون به نظر انسان درآید.
3. زلنبور (یارکتبور)؛
که آن موکل بازارى ها است . لغویات و دروغ ، قسم دروغ و مدح کردن متاع را نزد آنها
زینت مى دهد. آنها هم براى این که جنس خود را به فروش رسانند آن اعمال را انجام
مى دهند.
بعضى کردارهاى انسان آن قدر بر شیطان ناگوار است که او را به فریاد و فغان مى
آورد و از ناراحتى رنجور و نحیف مى شود. به این داستان توجه کنید:
روزى شیطان در گوشه مسجد الحرام ایستاده بود. حضرت
رسول صلى الله علیه و آله هم سرگرم طواف خانه کعبه بودند. وقتى آن حضرت از
طواف فارغ شد، دید ابلیس ضعیف و نزار و رنگ پریده ، کنارى ایستاده است ، فرمود:اى
ملعون ! تو را چه مى شود که چنین ضعیف و رنجورى ؟!
گفت : از دست امت تو به جان آمده و گداخته شدم . فرمود: مگر امت من با تو چه کرده اند؟
گفت : یا رسول الله ! چند خصلت نیکو در ایشان است ، من هر چه تلاش مى کنم این خوى
را از ایشان بگریم نمى توانم . فرمود: آن خصلت ها که تو را ناراحت کرده کدام اند؟
گفت : اول این که ، هرگاه به یک دیگر مى رسند سلام مى کنند، و سلام یکى از نامهاى
خداوند است . پس هر که سلام کند حق تعالى او را از هر بلا و رنجى دور مى کند.
و هر که جواب سلام دهد، خداوند متعال رحمت خود را
شامل حال او مى گرداند.
دوم این که ، وقتى با هم ملاقات کنند به هم دست مى دهند. و آن را چندان ثواب است که
هنوز دست از یک دیگر برنداشته حق تعالى هر دو را رحمت مى کند.
سوم ، وقت غذا خوردن و شروع کارها (بسم الله ) مى گویند و مرا از خوردن آن طعام و
شرکت در آن دور مى کنند.
چهارم ، هر وقت سخن مى گویند: (ان شاءالله ) بر زبان مى آورند و به قضاى خداوند
راضى مى شوند و من نمى توانم کار آنها را از هم بپاشم ، آنان رنج و رحمت مرا ضایع
مى کنند.
پنجم ، از صبح تا شام تلاش مى کنم تا اینان را به معصیت بکشانم . باز چون شام مى
شود، توبه مى کنند و زحمات مرا از بین مى برند و خداوند به این وسیله گناهان آنان را
مى آمرزد.
ششم ، از همه اینها مهمتر این است که وقتى نام تو را مى شنوند با صداى بلند
(صلوات ) مى فرستند و من چون صواب (صلوات ) را مى دانم ، از ناراحتى فرار مى
کنم ؛ زیرا طاقت دیدن ثواب آن را ندارم .
هفتم : ایشان وقتى اهل بیت تو را مى بینند، به ایشان مهر مى ورزند و این بهترین
اعمال است . پس حضرت روى به اصحاب کرده و فرمودند: هر کس یکى از این خصلت ها
را داشته باشد از اهل بهشت است.
اولین کسى که به دروغ گریه نمود شیطان بود. (آن ملعون به واسطه گریه ،
دل بعضى را مى سوزاند، بعضى را غافل گیر مى کند و بر آنها مسلط مى شود و
منحرفشان مى سازد.) اولین گریه دروغین او پیش حوا بود. وقتى که از فریب دادن آدم
علیه السلام ماءیوس شد، در حالى که گریه مى کرد و اشک مى ریخت نزد حوا آمد و او
دلش به حال شیطان سوخت . پرسید: چرا گریه مى کنى ؟ گفت : اى حوا! دلم به
حال تو مى سوزد حیف از این زیبایى و جوانى تو که مى میرى و زیر خاک مى شوى .
حوا گفت : چه کنم که نمیرم ؟ گفت : اگر تو و همسرت از این درخت بخورید، دیگر مرگ
به سراغ شما نخواهد آمد. حوا رفت پیش آدم علیه السلام و داستان گریه او را بیان کرد
و هر دو از آن درخت خوردند و از بهشت بیرون شدند.
نیز نقل شده که : حضرت یحیى بن زکریا (س ) روزى به ابلیس برخورد نمود، در
حالى که آن ملعون گریه مى کرد. یحیى علت گریه او را پرسید؟ گفت : اى پیامبر خدا!
هر چه در خانه خدا مى روم و او را مى خوانم ، جوابم را نمى دهد و عنایت در حقم نمى
فرماید. یحیى از روى دل سوزى عرض کرد: خدایا! چه مى شد اگر درب عنایت خویش را
به روى این مرد باز مى کردى و او را مشمول رحمت خود مى فرمودى ؟!
خطاب رسید: اى یحیى ! شیطان به دروغ گریه مى کند، گریه او براى فریب دادن
بندگانم است . اگر مى خواهى دروغ او بر تو هویدا شود به او بگو: خدا تو را مى
بخشد، در صورتى که بروى کنار قبر آدم علیه السلام و بر خاک او سجده کنى !
یحیى جریان را براى شیطان بازگو کرد و از خواست تا بر سر آدم علیه السلام رود و
سجده کند! گفت اى یحیى ! آن وقت که آدم علیه السلام بر مسند عزت و قدرت تکیه زده
بود او را سجده نکردم ، چگونه حال که مرده و زیرخاک رفته است بروم و خاکش را سجده
کنم ؟ هرگز چنین کارى نخواهم کرد.
خطاب از جانب خدا رسید:اى یحیى ! حال دانستى که گریه آن ملعون نیرنگ بوده و
مقصودش منحرف کردن مردم است ؟!
چند نفر از شاگردان و پیروان شیطان هم از او پیروى نمودند و به دروغ گریه کردند.
یکى پسران یعقوب که شبانه پیش پدر آمدند، در حالى که گریه دروغین مى کردند و
گفتند:اى پدر! یوسف را گرگ خورد و پیراهن خون آلود او را به پدر نشان
دادند.
هم چنین در شام ، به امر معاویه به بهانه پیراهن عثمان که خون آلود بود عده اى گریه
هاى دروغین کردند و مردم را علیه حضرت على علیه السلام شوراندند. و نیز ماءمون
عباسى که در شهادت امام رضا علیه السلام در خراسان به دروغ گریه
کرد.
شیطان از بعضى کارها خوش حال مى شود و از بعضى کارهاى دیگر ناراحت . از بعضى
کارها آن قدر ناراحت مى شود که جز گریه کار دیگرى از دست او ساخته نیست . آن ملعون
در چند جا گریه مى کند. از جمله :
1. وقتى مؤمنى ، مؤمن دیگر را ملاقات نماید و بر او سلام کند.
این جا ابلیس از ناراحتى گریه مى کند و مى گوید: واى بر من ، این دو نفر از هم جدا
نمى گردند، مگر این که خداوند هر دو را مى آمرزد و
داخل بهشت مى نماید و زحمات من در گمراهى آنان از بین مى رود. در تاریخ آمده :
اول کسى که سلام کرد و شیطان را به گریه انداخت ، حضرت آدم علیه السلام بود.
وقتى خدا روح در او دمید به ملائکه سلام کرد و آنها هم جواب او را دادند. خداوند به او
خطاب نمود که : این سنتى شد در میان فرزندان تو تا روز قیامت . شیطان از این کار
گریه کرد.
2. وقتى کسى براى رضاى خدا ازدواج کند.
و با عیال
حلال و شرعى خود، هم بستر شود و سپس غسل کند. شیطان از ناراحتى گریه مى کند و مى
گوید: واى بر من ، این بنده براى رضاى خدا و بقاى
نسل خود و براى فراوانى (لا اله الا الله ) گویان ، با
عیال خود نزدیکى کرد و بعد از آن غسل نمود و خود را پاک و پاکیزه کرد، دستور خدا را
اطاعت نمود و خدا هم آنها را آمرزید و از گناهان آنان درگذشت .
(اول کسى که غسل کرد و شیطان را به گریه انداخت ، حضرت آدم علیه السلام بود.)
وقتى او به زمین آمد با همسر خود، هم بستر شد و
غسل نمود.
3. وقتى کسى عطسه کند
و بعد از آن بگوید: (الحمد لله رب العالمین ) شیطان از ناراحتى گریه مى
کند. و نیز اول کسى که عطسه کرد و بعد از آن (الحمد لله ) گفت ، آدم
ابوالبشر علیه السلام بود.
4. زید شحام مى گوید، از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: وقتى انسان در
برابر خداى خود سجده کند و آن را طول دهد. شیطان از ناراحتى فریادش بلند مى شود و
به کنارى مى رود، شروع به گریه مى کند و مى گوید: واى بر من ، این بنده خدا
چگونه او را اطاعت مى کند و در مقابل او به خاک مى افتد، در حالى که من او را معصیت نمودم
و به آدم سجده نکردم .
شیطان هم مثل سردمداران ستم ، براى مهار و تسلیم کردن و بازداشتن از راه حق و کشاندن
انسان به سوى خود، زنجیره هایى دارد که آنها را به گردن انسان مى اندازد و ایشان را
به راهى که بخواهد مى کشاند.
آن زنجیره ها عبارت اند از دوستى دنیا، ریاست خواهى ، شکم بارگى ، زن دوستى ، خواب
و تن آسایى ، آدم را به گناه مى کشاند. امام صادق علیه السلام هم فرمود: اولین چیزى
که به وسیله آنها معصیت خدا شده همین دوستى ها بوده است .
بنا به گفته قرآن و احادیث معصومان علیهم السلام : دوستى دنیا زنجیرى است که از همه
دوستى هاى دیگر محکم تر و خطرناک تر، اصل و ریشه هر معصیت ،
اول هر گناه ، اول هر فتنه ، بزرگ ترین گناه ، و سرچشمه هر فتنه و فسادى است .
سر آمد همه دوستى ها که باعث معصیت خدا مى شود، دوستى دنیا است .
از امام زین العابدین سؤال شد: کدام عمل در پیشگاه خداوند
افضل است ؟
فرمود: هیچ عملى بعد از شناخت خدا و پیغمبر بهتر از بغض و کینه دنیا نیست ؛ زیرا هر
فتنه و فسادى که در عالم مى شود از دوستى دنیا سرچشمه مى گیرد. زن دوستى ،
ریاست خواهى ، راحت طلبى ، دوستى کلام و سخن گفتن ، چاپلوسى ، خود برتر بینى ،
دوستى مال و ثروت و تمام اینها در دوستى دنیا جمع اند.
شیطان با این زنجیرها به ویژه زنجیر دنیا خواهى ، همه مردم مگر عده اى اندک را به
گناه و معصیت مى کشاند.
نقل شده : روزى شخصى شیطان را دید که زنجیرها، طناب ها، بندهاى کلفت و نازک را
بار الاغ خود کرده و از راهى مى رود. سؤال کرد: اینها چیست و کجا مى روى ؟ در جواب
گفت : این ها دام هاى من است و به وسیله اینها مردم را به بیراهه مى کشانم .
آن شخص از یکایک دام ها و زنجیرها پرسید. او گفت : هر کدام از این ها براى شخصى است
. گفت : دام من کدام است ؟ جواب داد تو احتیاج به دام ندارى ، خودت بدون دام
دنبال من مى آیى .
پرسید: آن زنجیر بسیار محکم از کیست ؟ شیطان گفت : از شیخ مرتضى انصارى است .
دیشب سه بار آن زنجیر بسیار محکم را به گردن ایشان انداختم ، در هر سه مرتبه او آن
را گسست و پاره کرد.
مى گوید: بعد از این قضیه ، پیش شیخ انصارى رفتم و داستان را براى ایشان
نقل کردم . فرمود: درست است . من دیشب پول براى خریدن غذا نداشتم ، اما سه مرتبه
تصمیم گرفتم از وجوهاتى که پیشم بود بردارم و غذایى بخرم ، ولى هر سه مرتبه
فکرى به خاطرم رسید و از دست زدن به آن چشم پوشیدم و گرسنه شب را به پایان
رساندم و این ، همان زنجیرى بود که از شیطان پاره کردم.
عده زیادی از گروههای شیطان پرستان با خشم زیاد اعلام میکنند که از زنها متنفرند و هیچ رابطهای با آنها بجز خشونت یا تجاوز نمیتوانند داشته باشند .
اگر چه شیطان با دادن صدقه مخالفت مى کند و از کسانى که مى خواهند از مال
خود به نیازمندان ببخشند جلوگیرى مى نماید، اما وقتى که از ویژگى هاى صدقه
دادن از او مى پرسند، حقیقت و منافع صدقه را بیان مى کند.
در یک دیدار،
حضرت رسول صلى الله علیه و آله وسلم چند سؤ ال از او کردند، او همه را جواب
داد. یکى از سؤ ال ها این بود که حضرت فرمود: اى ملعون ! صدقه دادن امت من
نزد تو چگونه است و منافع صدقه چیست ؟ شیطان در جواب حضرت عرض کرد: یا
رسول الله صلى الله علیه و آله وسلم ! در صدقه دادن امت تو شش خصلت و منفعت
است .
دوم این که ، به واسطه صدقه دادن ، عمر طرف زیاد و مرگ هاى ناگهانى و حوادث ناگوار از او برطرف مى گردد. - حدیثى در این باره وارد شده که صدقه دادن هفتاد نوع بلا را برطرف مى کند.
سوم ، با صدقه دادن توانگرى پیدا مى شود و فقر و نادارى از بین مى رود.
چهارم ، صدقه به صاحبان و صدقه دهندگان خود تندرستى مى دهد، از دردها و رنج هاى گوناگون نجات مى یابند.
پنجم ، کفه اعمال صدقه دهندگان در روز قیامت سنگین مى شود و به خوبى و بدون ترس از پل صراط مى گذرند.
ششم ، صدقه در روز قیامت دیوارى مى شود بین آتش جهنم و بخشش کنندگان ، به طورى که آتش جهنم نمى تواند به آنان اذیت رساند.
نیز آن حضرت در این باره فرمودند: صدقه دادن پشت و کمر شیطان را مى شکند. درباره گفته هاى شیطان روایات زیادى در کتاب هاى حدیث موجود است مى توان از آنها استفاده کرد.
هم
چنین آن حضرت فرمود: درباره وصى و جانشین من امیرالمؤمنین علیه السلام چه
مى گویى ؟ آیا تا حال بر او دست یافته اى ؟ عرض کرد: من هرگز بر آن حضرت
دست نیافته ام و نخواهم یافت . فقط راضیم که او مرا به حال خود واگذارد و
اذیتم نکند؛ تاب دیدار آن حضرت را ندارم ، چون او را ببینم مانند پنبه اى
که در آتش افتد و بسوزد، مى سوزم .
شیطان پرستی یک حرکت مکتبی، شبه مکتبی و یا فلسفی است که هواداران آن شیطان را یک طرح و الگوی اصلی و قبل از عالم هستی میپندارند. آنها شیطان را موجودی زنده و با چند وجه از طبیعت انسان مشترک میدانند. شیطان پرستی را در گروه «راه چپ» مخالف با «راه راست» طبقه بندی میکنند. دست چپیها به غنی سازی روحی خود در جریان کارهای خودشان معتقدند. و بر این باورند که در نهایت باید تنها به خود جواب پس دهند. در حالی که دست راستیها غنی سازی روحی خود را از طریق وقف کردن و بندگی خود در مقابل قدرتی بزرگتر بدست میآورند.
ادامه مطلب ...