ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
دنیای مجازی هم گاهی حکایت های عجیب و غریبی دارد. گاهی اتفاقاتی در این دنیای غیرواقعی می افتد که حیرت انسان را به دنبال دارد. از جمله مشاهیر دنیای مجازی فیس بوک است که طرفداران بسیاری را جذب خود کرده و باعث شده افراد مختلف به هم نزدیک تر شوند.اما هستند افرادی که ترجیح می دهند استفاده درستی از این قابلیت دنیای مجازی نداشته باشند و به این ترتیب خودشان را به دردسر می اندازند.
در این گزارش شما را با عجیب ترین جرائمی آشنا می کنیم که فقط در جایی مثل فیس بوک می تواند رخ دهد.
1. زنی که به خاطر فضولی و کنجکاوی در کار یک کاربر دیگر فیس بوک دستگیر شد.
قانون شکنی همیشه دردسر ساز است، حتی درفیس بوک. شانون جکسون زنی که برای یکی از کاربران فیس بوک مزاحمت ایجاد کرده و در کارش فضولی بیجا کرده بود، دستگیر شد، جرا که قانون دنیای مجازی را نقض کرده بود. فضولی بیجای خانم جکسون حداکثر 11 ماه و 29 روز زندان برایش دارد و تا سقف 2500 دلار هم جریمه نقدی روی دستش می گذارد.
1- «اگر شکمت تیز شدی، حتماً پسردار میشی» یا «حالا که شکمت پهن شده دختر میزایی». شاید یکی از مسخرهترین و البته محبوبترین باورهای غلط بارداری همین اصول تعیین جنسیتی باشد که بدون کوچکترین مدرک مستند علمی نسل به نسل در خانوادهها میگردد. شاید زمانی که سونوگرافی و آمنیوسنتز اختراع نشده بودند، حدس درست اطرافیان درباره جنسیت جنین کار خارقالعادهای بوده و هرکس باردار میشد، ابتدا سری به پیشگوی جنسیت میزد اما امروزه اثبات شده که تمام تغییرات ظاهری و داخلی بدن مادر در دوران بارداری دلایل علمی دارد و هیچ ارتباطی هم به جنسیت فرزندش ندارد. یادتان باشد که شکل شکم مادر به ماهیت منحصر بهفرد او بستگی دارد.
2- «صورتت گرده! دختر داری» یا «پهلوهایت بزرگ شده! پسر داری». اضافه وزن خانم باردار به دلیل وزن جنین، مایع آمنیوتیک و چربیهایی است که در بدنش ذخیره میشود. اگر چربیهای خانمی در این دوران پشت رانهایش جمع شده، حتماً اگر باردار هم نبوده و چاق میشد، اضافه وزنش در آن ناحیه بیشتر بود و این قضیه ربطی به جنس بچه ندارد.
خیابان ولیعصر، زیر پل پارکوی در عصر پنجشنبه تجربه نادری از سر گذراند. نظم موجود تغییر کرد. ۱۰۰ تا ۱۵۰ جوان با میانگین سنی ۲۰ سال با شیشهشور و دستمالهای یزدی، با لباسهایی مرتب به استقبال شیشه کثیف ماشینها رفتند تا با مردمی از جنس خودشان درباره کودکان کار و خیابان حرف بزنند. پسران و دختران جوان دو ساعت در خیابان شیشه شستند، آدامس و فال فروختند و نتیجه دو ساعت تلاششان را به کودکانی بخشیدند که پارکوی برای آنها حکم محل کارشان را دارد.
روزنامه «روزگار» روز شنبه در گزارشی در این باره نوشت، جوانان شرکتکننده در این حرکت بین ۱۸ تا ۲۵ سال داشتند. آنها با مردمی که شیشه ماشینها را بالا میدادند یا بیاعتنا به روبهرو خیره میشدند توضیح میدادند چرا در خیابان هستند. هدف آنها اصلاح نگاه مردم نسبت به کودکان کار بود.
حرکت خودجوش این جوانان بدون هماهنگی با هیچ نهاد دولتی و غیردولتی یا فعالان حقوق کودک، شاید نشانه ثمربخشی بیش از یک دهه فعالیت و آگاهیبخشی NGOهای مدافع حقوق کودکان باشد و شاید نشانهای از تکاپوی اجتماعی برای خلق جهانی بهتر برای کودکانی که کودکی حق آنان است.
از زبان گوینده ی داستان:
ماازدار دنیا یه دوست داشتیم که خیلی به احضارروح واین جور کارا علاقه داشت .اعتقادهم داشت که روح ها رو احضارمیکنه(باروش نعلبکی) و ازشون درمورد حال وآینده سوال می پرسه.ازونجا که بنده به روح وجن علاقه ی وافری د اشتم تو بعضی جلساتش شرکت می کردم .یه شب که یه عده ا ز دوستامون اومدن خوابگاه (برای آش پزون) شب موندگار شدن.اونم اتاق کی؟اتاق همین دوست جن گیرمون....ببخشید روح گیرمون... آخرشب یکی ازهمین مهمونا که نمی دونیم از کجاماجراهای احضارروحمون رو شنیده بود(جالا کی گفت دخترا دهن لقن؟) طی مراسم اصراروخواهشی احضارروح روبرگزارکرد.مزیت آخر شب تو خوابگاه این بود که هم ساکت بود هم تاریک. لامپ اتاق رو خاموش کردیم ونعلبکی که یه طرفش علامت فلش داشت رو روی کاغذی که حروف الفبا و اعدادو کلمات بله وخیروسلام وخداحافظ نوشته بودیم قرار دادیم ومراسم با سوالاتی شروع شد...
-اگه روحی در این جا وجود داره ما به تو سلام می کنیم
-روح محترم سلام.اگه هستی جواب ماروبده
-اگه دراینجاحضورداری سلام
ابتدا ما امر خطیر نظارت رو برعهده داشتیم تا بالاخره وقتی حسابی از نیامدن روح وتکان نخوردن نعلبکی وحمله ی بی خوابی شدید خاطرمبارکمان رنجیدطی اهدافی شوم دست مبارکمان را روی نعلبکی قراردادیم ...قراردادن دست همانا ...تکان خوردن نعلبکی همانا...(کی گفت ما تکان دادیم؟
احمد حرب که یکى از زهاد و اهل حال و کشف بوده بامدادى از بازارى در نیشابور مى
گذشت . دید شیطان ، پرچمى بر افراشته و دور او شیاطین صف بسته اند.
گفت : اى بیچاره ! به چه طمع این جا آمده اى ؟ پاسخ داد: بازار دنیا، خانه من است ؛ به
خانه خود آمده ام ، تو از مردم بپرس که چرا به خانه من آمده اند؟ احمد گفت : آنان آمده اند
تا کسبى کنند و نانى براى رفاه زن و فرزند و زندگى خود به دست آورند.
شیطان گفت : من نیز مى کوشم تا یکى را به جهنم ببرم ؟ آنان به
مال من دست مى زنند، من نیز در سینه آنان دست مى زنم و وسوسه مى کنم . به آنها بگو از
خانه من بیرون روند و آن را به من واگذارند تا من هم از سینه آنها بیرون روم .
حضرت رسول فرمود: شیطان بار اول کسى که
داخل بازار مى شود، داخل و با آخرین کسى که بر مى گردد، او هم برمى گردد.
و نیز حضرت رسول صلى الله علیه و آله فرمود: بدترین بقعه هاى زمین بازار است و
آن میدان میدان و محل جولان دادن شیطان مى باشد.
اول صبح با پرچم خود مى آید و آن را نصب مى کند، تخت خود را در بازار مى گذارد و
فرزندان خود را در آن پراکنده مى کند، به هر کدام از آنها دستور مى دهد که مردم بازار
را وسوسه کنند. در متر کردن پارچه خیانت و از آن کم نمایند. به عده اى دیگر مى گوید:
وسوسه کنید که اهل بازار در تعریف جنس خود قسم دروغ بخورند و با قسم ، جنس پست
خود را خوب جلوه دهند و بفروشند.
بعد از آن به فرزندان خود خطاب مى کند و مى گوید: بر شما باد مردمى که پدر آنها
مرده - مراد حضرت آدم علیه السلام است - ولى پدر شما هنوز زنده مى باشد. کوشش کنید
که با اول کس داخل بازار شوید و با آخرین کس خارج شوید.
از حضرت رسول صلى الله علیه و آله نقل شده که فرمود: بازار خانه سهو و غفلت و
بى خبر شدن از خداست . کسى که در بازار تسبیح بگوید، خداوند براى هر تسبیح او
هزار هزار حسنه مى نویسد. و در قیامت او را مى بخشد. بخشیدنى که به قلب احدى خطور
نکرده باشد.
و حضرت على علیه السلام فرمود: اگر مى خواهى شیطان را دور کنى یاد خدا کن . چون
خدا را یاد کردن باعث راندن و فرار شیطان مى شود.