در نگاه با چشم ظاهربین، هیچ فرقی بین لقمه حرام و حلال دیده نمی شود. برای همین است که آلودگان به ربا در دفاع از خود می گویند: إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبا (1) خرید و فروش هم مانند رباست و فرقی بین این دو به چشم نمی خورد.
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
حیات در لغت به معنای زنده بودن آمده است. و در اصطلاح از دیدگاه های مختلف تعاریفی از آن ارائه گردیده است.
اما مراد از حیات شهیدان که خداوند در قرآن فرموده چیست؟
ادامه مطلب ...
فرهنگ دفاع مقدس، به تعبیر مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنهای چون گنجینهای تمام نشدنی است. از همین رو با همهی کارهایی که تا کنون در شناختن و شناساندن این حماسهی ماندگار انجام یافته است. زمینهی چنین تلاشهای فرهنگی همچنان باقی است و هر زمان به شکلی و در قالبی نوتر، میتوان درسهایی از این حماسه تدوین کرد و آموخت و نشر داد، تا جهان و جانهای حق جو، مجذوب جلوهها و زیباییهای این حماسه شوند. خواستیم از
شهید سید مجتبی علمدار بنویسم، در جستجوی موضوعی بودم تا نگارش را آغاز کنم، که به یاد سرهای مقدس
شهیدای کربلا افتادم که در مسیر انتقال به کوفه وقتی به وادی «قنسرین»1 فرود آمدند، راهب مسیحی سر مقدس حضرت ابا عبدالله را برای مدت یک شب اجاره کرد، اما آن سر مقدس با جوان راهب شروع به سخن گفتن کرد، .و همین نیز موجب هدایت راهب به دین اسلام شد. با یادآوری این رویداد تاریخی، به یاد دختر جوان آذربایجانی افتادم، ژاکلین را میگویم.
همو که در عالم رویا با شهید علمدار آشنا شده و همین سرآغاز فصلی نو در زندگی او شده است. شاید این موضوع را در نشریات دیگر خوانده باشید، حیفمان آمد ما از کنار این اتفاق بزرگ بگذریم که چگونه ژاکلین ذکریای ثانی دختر جوان 23 سالهی مسیحی، مسلمان شد.
خودش این گونه بیان میکند: راستش من از یک خانوادهی مسیحی هستم و در مورد دین اسلام هم اطلاعات چندان زیادی نداشتم، همین قدر که توی کتابهای درسی نوشته بودند میدانم و بس. وقتی وارد دبیرستان شدم از لحاظ پوشش و حجاب وضعیت مطلوبی نداشتم که برمیگشت به فرهنگ زندگیمان. توی کلاس ما دختری بود به اسم «مریم» او حافظ 18 جز قرآن کریم است. نمیدانم چرا؟ ولی از همان اول که دیدمش توی دلم جا گرفت.
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...