
در ابتدا بشر سعی داشت تا از
شیطان دوری کند و از شر او در امان باشد اما بشر امروزی در پی فنا شدن در نیروی شیطان است...
شیطان در تمام داستانهای کهن و در تمامی ادیان وجود دارد، شیطان آمده است تا انسان خلیفةالله نباشد.
شیطان بسان تاریکی مطلق در مقابل روشنایی و نور رحمت الهی است. هر چند در ابتدا بشر سعی داشت تا از
شیطان دوری کند و از شر او در امان باشد اما بشر امروزی در پی فنا شدن در نیروی
شیطان است.
امروزه در دنیا تبلیغات زیادی برای عرفان یهود یا همان کابالا صورت میگیرد. شخصیتهای مشهوری نظیر مادونا کابالیست میشوند و آموزههای کابالا در رمانهای کوئیلیو نقش پررنگی پیدا میکند، در رمانهای کوه پنجم، بریدا،
شیطان و دوشیزه پریم و حتی کیمیاگر به روشنی تعالیم کابالا دیده میشود و... این گونه میشود که جوانان به برخی ادیان نوپدید از جمله
شیطان پرستی متمایل میشوند. عوامل متعددی در گرایش جوانان به این فرقههای جدید نقش بسزایی دارند از آن جمله:
لبیک گفتن به ندای
شیطان درون انسان عرصه جنگ میان
شیطان و فرشته درون است. اگر شخص اراده خود را به سوی فرشته معطوف کند،
شیطان را شکست داده و تسلیم خواهد کرد، اما در صورتی انسان به پیروی از
شیطان درون روی آورد، فرشته درونی را تضعیف خواهد کرد و صد البته که فرشته درون هیچگاه شکست نمیخورد.
انسان تنها میتواند صدای او را نشنیده بگیرد ولی امکان از بین بردنش را
ندارد؛ چون دعوت فرشته درونی همان ندای فطرت است که تغییر و تبدّلی پیدا
نمیکند. به همین علت دنبال کردن ندای
شیطان
جنگ درونی را پایدار میکند و چنین کسی هیچ گاه به آرامش نخواهد رسید، و
همواره با تضاد و تعارض درونی و احساس ناکامی زندگی خواهد کرد.
یکی دیگر از علل جذابیت
شیطان
گرایی مخالفت و اعتراض به نظم موجود و ارزشهای رایج اجتماعی است، که برای
جوانان هیجان زا و جالب است. در این اعتقادات حرفهای درست و نادرست به هم
آمیخته شده و ایدئولوژی
شیطانی به
جهت اینکه حرفهای درستی هم دارد، امکان تحقق و تداوم در دنیای آینده را
خواهد داشت و در کنار آن نگرشهای باطل، خشونتآمیز، هوس مدارانه و غیر
انسانی خود را نیز عملی خواهد ساخت
جنبش
شیطان
گرایی میخواهد با تقدیس و مشروعیت دادن به شرارت و شیطنت، تضاد درونی و
آشفتگی روانی را بکاهد و حتی وعده از بین بردن آن را میدهد.
به همین منظور
شیطان گرایان از مرگ خدا سخن میگویند تا بتوانند فرشته درون
را نابود کنند و البته این توهمی بیش نیست. در این مرحله که به نتیجه
نرسند ممکن است پایان دادن به هستی را پیش نهاد کنند و فکر کنند با خودکشی
میتوان از هستی و هستی بخش رو گردانند.
شیطان پرستی
استفاده از نمادها
یکی دیگر از علل گرایش به جنبشهای
شیطانی استفاده وسیع آنها از نمادهاست.
انتقال و نشر اندیشهها از طریق گفتن یا نوشتن دشوار است و تعداد محدودی
از مردم با آن ارتباط برقرار میکنند. اما نمادها به راحتی جایگاه خود را
در فرهنگ عمومی پیدا میکنند و به خاطر اینکه ظرفیت کار هنری دارند، به
صورت جذابی در جامعه، به خصوص بین جوانان و زنان گسترش مییابند.
نمادها همواره حامل معنا و پیام هستند و نوعی نگرش یا فکر را تداعی میکنند
و رفتار خاصی را یادآور میشوند. مثلاً مردم با دیدن گلدسته یاد مسجد و
نماز میافتند، با دیدن چراغ قرمز احساس خطر میکنند و میایستند. جنبش
شیطان گرایی با استفاده وسیع از نمادها و به کارگیری ظرفیتهای هنری نظیر
گرافیک، سینما و از همه بیشتر موسیقی به عرصه آمده است.
نمادها و سمبلهای
شیطانی روی لباسها، گردنبندها و دستبندها، انگشترها و
ساعتها، از کفش تا کلاه همه جا دیده میشود. این نمادها با طراحیهای
متنوع و زیبا افراد را جذب میکنند، پس از اینکه استفاده از آنها تکرار شد
و به عنوان بخشی از رفتار و سلیقه شخص در آمده و به نوعی هویت و خود پند
اره فرد را تشکیل میدهد، در این شرایط با افراد دیگری که نمودهای رفتاری و
ذوقی همانندی را دارند، احساس همزاد پنداری کرده و خود را از آنها و
آنها را از خود میپندارد و در رفتار و گفتار و افکار به طور ناخودآگاه
شبیه به آنها میشود.
منشأ قدرت بودن
شیطان
یکی دیگر از عوامل گسترش
شیطان پرستی این است که
شیطان را منشأ قدرت معرفی
میکنند و کامیابی و موفقیت در زندگی را در روزگار غلبه شیطان در گرو دست
دادن با او و سپردن روح خود به شیطان اعلام میکنند. شیطانگرایان میگویند
ما در دوران غلبه شر بر خیر زندگی میکنیم و این نشانه غلبه شیطان بر
خداست، پس نیروی غالب نیروی شیطان است و در صورت همراهی با او میتوان به
نیروی لازم برای رسیدن به اهداف و آرزوها دست یافت.
یکی دیگر از عوامل گسترش شیطانپرستی این است که شیطان را منشأ قدرت معرفی
میکنند و کامیابی و موفقیت در زندگی را در روزگار غلبه شیطان در گرو دست
دادن با او و سپردن روح خود به شیطان اعلام میکنند. شیطانگرایان میگویند
ما در دوران غلبه شر بر خیر زندگی میکنیم و این نشانه غلبه شیطان بر
خداست، پس نیروی غالب نیروی شیطان است و در صورت همراهی با او میتوان به
نیروی لازم برای رسیدن به اهداف و آرزوها دست یافت
جنبش شیطانگرایی در راستای جا انداختن این دروغ بزرگ که در دوران غلبه
نیروی شیطان به سر میبریم، دست به فعالیتهای تبلیغی گستردهای زده است.
رومن پولانسکی در فیلم کودک رزماری (1968) تولد شیطان را اعلام کرد، تولدی
که همه از آن خوشحال اند و او را فرزند قدرتمندترین قدرتمندان میدانند.
سپس در فیلم دروازه نهم (1999) شیطان را به صورت نیرویی که غلبه یافته
معرفی میکند و سرانجام در فیلم گابریل تولید سال 2008، میبینیم که زمین
را ظلمت و پلیدی فرا گرفته و خداوند فرشتگان را برای نجات زمین میفرستد؛
اما آنها نیز آلوده میشوند و در پایان گابریل که همان جبرئیل است با
دلخوری از خداوند، دست از زمین میکشد و به آسمان صعود میکند، تا نگذارد
که خدا فرشتگان دیگر را به زمین بفرستد. این فیلمها که با تکنیکهای بالا و
جذابیتهای زیاد داستانی تولید میشود، در نهایت باور یا دست کم این
احتمال را تقویت میکند که نیرویی به نام نیروی شیطان وجود دارد و پیوستن
به او بسیار مفید و مؤثر است.
میل به انتقاد و اعتراض در جوانان
یکی دیگر از عوامل جذابیت و روی آوری به جنبش شیطانی که بسیار شیطنت آمیز
به کار گرفته شده، میل به انتقاد و اعتراض در جوانان است. بدون شک مدل
زندگی ما که بر اساس اهداف و برنامههای تمدن غرب شکل گرفته با فطرت و
طبیعت انسان ناسازگار و خیلی آزار دهنده است. نظام اقتصادی، سیاسی، آموزشی،
فرهنگی و اجتماعی تقلید شده گاهی چهره ناخوشایندی به خود گرفته و سرشار از
تباهی میشود و نشانههای این تباهی که در تار و پود تمدن معاصر و زندگی
ما پیچیده، افسردگیها، اضطرابها، رنجهای بیهوده، ارزشهای پوچ نظیر پول،
مدرک، مدالها و جوایز مسخره بینالمللی و هزاران پدیده موهوم و بیمعنای
دیگر است.
نوجوان و جوانی که تازه با این عرصه آشنا میشود و هنوز این هنجارهای
بیمعنا را درونی نکرده ستم و تجاوز به حریم خود را کاملاً احساس میکند و
به سرکشی رو میآورد. دقیقاً به همین علت در دهه 1960شاهد جنبشهای
دانشجویی وسیع در آمریکا و اروپا بودیم. دقیقاً در اوج این جنبشها بود که
پدیدهای به نام موسیقی متال به عنوان موسیقی اعتراض به وجود آمد که
اهدافی نظیر مخالفت با مصرفگرایی، فاصله فقیر و غنی، سرمایهداری، جنگ،
فرسایش روابط انسانی و... داشت، مثلاً جوانان میرفتند و از زبالهها
لباسهای پاره پیدا میکردند و میپوشیدند تا به اختلاف طبقاتی و بیعدالتی
اعتراض کنند، داد و فریاد راه میانداختند، ویژگی موسیقی متال فریاد،
حرفهای اهانت آمیز و سروصدای بلند است.
دیری نگذشت که این جنبش به جهات انحرافی سوق پیدا کرد. در بین شعارها، دعوت به استفاده از ماریجوانا و سایر مواد مخدر پیدا شد.
این گروهها از آنجا که خلاف ارزشهای اجتماعی حرکت میکردند و تندی و
اهانت ورد زبانشان بود و نهادهای اجتماعی نظیر اقتصاد، حکومت، آموزش،
خانواده و دین را مورد حمله قرار میدادند، ظرفیت خوبی برای گرایشهای
شیطانی داشتند و از سوی دستهای پنهان سرمایهداری به همین سمت منحرف شدند.
مخالفت و اعتراض به نظم موجود
یکی دیگر از علل جذابیت شیطانگرایی مخالفت و اعتراض به نظم موجود و
ارزشهای رایج اجتماعی است، که برای جوانان هیجان زا و جالب است. در این
اعتقادات حرفهای درست و نادرست به هم آمیخته شده و ایدئولوژی شیطانی به
جهت اینکه حرفهای درستی هم دارد، امکان تحقق و تداوم در دنیای آینده را
خواهد داشت و در کنار آن نگرشهای باطل، خشونتآمیز، هوس مدارانه و غیر
انسانی خود را نیز عملی خواهد ساخت.
سالها طول میکشد تا پس از تجربه زندگی بر اساس طرح شیطانی به تعارضها و
رنجها و ناکامیهای آن پی ببریم و در جستجوی طرح دیگری برای زندگی برآییم.
و به همان نقطهای برسیم که انسان ناکام امروز رسیده است.
حال چه کسی میخواهد نسبت به این امور روشنگری و اطلاع رسانی کند. بدون
وجود هستههای قوی پژوهشی با مطالعات میان رشتهای و رویکرد آینده پژوهانه،
مگر میتوان این توطئه بزرگ را شناخت، تا در گام بعد به ترویج این شناخت
اندیشید.
منابع:پارسی طب/ تابناک
سلام مطلب خوب ومفیدی بود بامطلب جدید باعنوان خشم وبردباری ازدیدگاه اسلام بروزم ومنتظر حظور ونظرات ارزشمندتون هستم یاعلی