
در سال 1943 ، لبنان به عنوان یک کشور مستقل ، توانست از قیمومیت فرانسه خارج شود و به استقلال دست یابد .
در آن دوران ، مارونیها و اهل سنت بر مبارزات سیاسی که به تأسیس کشور لبنان منجر شد ، سیطره داشتند . این وضعیت تا آغاز جنگ داخلی لبنان در سال 1975 به قوت خود باقی ماند ؛ زیرا مارونیها از لحاظ تعداد جمعیت از سایرطوایف مسیحی بیشتر بودند و به طور سنتی پرچم ایده هویت لبنانی را برمیافراشتند .
درحالی که اهل سنت ، پل ارتباطی میان کشور استقلال یافته لبنان و سایر کشورهای عرب به حساب میآمدند . یعیان همچون دروزها و طایفههای کوچک مسیحی ، به عنوان بازیگران ثانونی نقش ایفا میکردند . میثاق ملی لبنان در واقع توافقی میان مارونیها و اهلسنت لبنان بود که بعداً مورد پذیرش سایر طوایف واقع شد .
از آنجا که تقسیم بندیپستهای سیاسی لبنان در هیچ ماده قانونی ثبت نشده و این امر تا پیمان طائف به صورت یک تفاهم شفاهی باقی مانده بود ، برخی از مواد آن تا پایان دهه 40 میلادی چندین بار زیر پا گذاشته شد . برای نمونه ، در سال 1947 یک مسیحی ارتدوکس به ریاست پارلمانانتخاب شد .
اما در اثر فشار رهبران شیعه که با تظاهرات مردمی همراه شد ، این انتخاب لغو و یک شخصیت شیعه به نام
صبی حماده به این پست منصوب شد .
پست ریاست پارلمان لبنان خیلی زود به محور اصلی کشمکش میان خاندانهای مختلف شیعه که فرصت یافته بودند تا نماینده خود را برای تصدی این پست معرفی کنند ، تبدیل و عامل تعیین کنندهای در میان کل طایفه شیعه شد . پنج خاندان بزرگ شیعه ، مناطقانتخاباتی شیعهنشین را تقریباً به طور مطلق تحت تصرف خود درآوردند .
برای نمونه ، درجریان انتخاب رئیس پارلمان در سال 1968، 15 نفر از
19 نفری که خود را برای تصدی اینپست نامزد کردند ، از همین
خاندانها یا از مشتریان مستقیم آنان بودند .
این امر در انتخابات سال 1972 نیز که آخرین انتخابات پارلمانی قبل از شروع جنگ داخلی لبنان بود ، تغییری پیدا نکرد .
سرانجام در انتخابات 1992 که اولین انتخابات پارلمانی بعد از جنگ
داخلی و امضای پیمان طائف بود ، این وضعیت دگرگون شد و نبیه بری
که به هیچ یک از خاندانهای معروف شیعه تعلق نداشت ، به ریاست
پارلمان انتخاب شد . این وضعیت در انتخابات سال 1996 نیز تکرار شد .