
اکنون که اعمال را انجام دادیم :
آیا آگاهانه بود؟
آیا
عاشقانه بود؟
آیا خالصانه بود؟
آیا اعمالم قبول شد؟
آیا این چند ساعت و
چند روزى که به خدا توجه داشتیم ، با عمرى غفلت ، قابل قیاس بود؟
آیا این حرکات
و الفاظ، به وسیله گناهان تباه نخواهد شد؟
آیا شباهتى میان اعمال ما با اعمال
اولیاى خدا هست ؟
آیا این زاد و توشه اندک ، پاسخ طول راه قیامت را مى
دهد؟
آیا همه توفیق هاى من از طرف خدا نبود؟
آیا من قابل بودم که خداوند،
اینقدر به من لطف کرد و مرا به خانه خود آورد؟
آیا مى دانى که چقدر رسول اللّه
(صلّى اللّه علیه وآله ) و خدیجه (علیهاالسلام ) و اصحاب پیامبر (صلّى اللّه علیه
وآله ) در این شهر زجر کشیدند که تو، امروز به راحتى نماز بخوانى ؟
آیا مى دانى
که آرزوى زیارت کعبه و حج ، به دل میلیونها نفر ماند و عاقبت مردند و به این مکان
نیامدند؟
آیا در این چند روزى که مهمان خصوصى خدا هستى ، میزبان را از خود
ناراضى نکردى ؟
آیا به جاى پرشدن ساک از سوغاتى قلبت از ایمان پر شد؟
آیا از
معنویات آن دیار، چیزى به ارمغان آوردى ؟
آیا دو رکعت نماز باتوجه ، کنار خانه
خدا خواندى ؟
آیا ساعاتى که در مسجد گذراندى ، بیشتر بود یا ساعاتى که در
بازارها و هتل ها؟
آیا تشکرت بیشتر است یا کفران نعمتت ؟
با خود فکر کن ، آیا
در برگشتن ، احساس روح و نور تازه اى در خود مى کنى ؟ چقدر متحول شدى و در چند نفر
تحول به وجود آوردى ؟
آیا دیگر توفیق چنین سفرى را پیدا مى کنى ؟
آیا شوق
زیارت ، براى نوبت هاى دیگر در دلت بیشتر شده است ؟
آیا اگر بعد از مراجعت ،
مردم ترا حاجى صدا نزنند، احساس ناراحتى نمى کنى ؟
شایسته است ، انسان براى
ایجاد روحیه عشق به خدا و غرورزدایى در خود، کمى فکر کند و پاسخ این سوالات را از
درون خود بشنود، سپس از مکّه خارج شود.
به نقل از :-------------------گردآور:
http://ghafase.blogsky.comنام کتاب : عمره
مؤ لف : محسن قرائتى