1
. حجاج
زراه نقل مى کند که : یوسف پدر حجاج یکى از دوستان امام زین العابدین علیه السلام بود در یکى از روزها داخل خانه خود شد و مى خواست با عیال خود هم بستر شود. عیالش به او پرخاش کرد و گفت :اى یوسف ! چه خبر است ؟ تو چند لحظه پیش با من هم بستر شدى !
یوسف هم از خانه مستقیما به خدمت امام سجاد علیه السلام رفت و داستان همسر خود را نقل کرد: آن حضرت فرمود: از اعیال خود نه ماه کناره بگیر و در این مدت با او هم بستر نشو - چون شیطان با قیافه تو با او نزدیکى کرده است - بعد از نه ماه حجاج از او متولد شد. لذا آن شخص مستقیما از فرزندان شیطان است .
علت خون ریزى و سفاکى او هم از این جهت بود. وقتى از مادر متولد شد، پستانش را نمى گرفت ! در آن زمان طبیبى بسیار حاذق و پرتجربه و معروف به نام حارث بن کنده بود، به طورى که بعضى بیماران سخت پیش او مى آمدند و معالجه مى شدند.
مادر حجاج در فکر بود چه کند تا این بچه پستانش را بگیرد. در این هنگام شیطان به صورت همان طبیب ، حارث بن کنده آمده ! شیطان گفت : اى زن ! شنیده ام خداوند متعال پسرى به یوسف عنایت کرده ، ولى او پستان نمى گیرد. من آمده ام او را معالجه کنم . اهل خانه خوشحال شدند و گفتند:اى طبیب ! دستور چیست و چه باید بکنیم ؟
شیطان گفت : بروید یک بز کوهى را با یک مار سیاه بیاورید، رفتند بز و مار را آوردند. شیطان دستور داد، هر دو را بکشید و خونشان را در یک طشت مخلوط کنید، آنها هم همین کار کردند. بعد از آن دستور داد بچه را آوردند او را لخت و عریان نموده داخل آن طشت نمودند و به زیر خون ها بردند و خون آلود نمودند و به مادر دادند حجاج شروع به شیر خوردن کرد.
شیطان در دو مرحله شخصیت او را مى سازد، نخست با مادرش نزدیکى مى کند و سپس
به نام درمانش ، خون به خورد او مى دهد، و او را با خون آشنا مى کند.
او با این شخصیت ، سادات و دوستان على علیه السلام را مى کشد و از این
کارش لذت مى برد. در ماه مبارک رمضان دستور مى دهد هر روز دو نفر از سادات
را بیاورند در مقابل چشمش سر ببرند، و خون آنها را با آرد مخلوط کنند و
براى افطار او نان تهیه نمایند. اول با آن نانها افطار نماید و لذت ببرد.
این است دشمنى او با فرزندان آدم ، زهى ناپاکى و حرام زادگى .
2. یزید؛
یکى دیگر از شیطان زاده ها که از خون ریزى لذت مى برد و خون هزاران انسان
پاک و بى گناه را بر زمین ریخت و بهترین افراد این عالم را به کشتن داد و
افتخار هم مى کرد، یزید پسر معاویه پسر ابوسفیان (که نفرین و عذاب خدا بر
او باد) بود که به قول امام حسن مجتبى علیه السلام او از اولاد شیطان بوده
است .
از ابن عباس نقل شده که : روزى امام حسن مجتبى علیه السلام با یزید پسر
معاویه نشسته بودند و خرما مى خوردند. یزید پلید عرض کرد: اى حسن بن على !
من از تو خوشم نمى آید و تو را دشمن دارم .
آن حضرت فرمود: پس در این صورت بدان که شیطان ملعون با پدرت در نطفه تو
شرکت کرده است و تو از هر دوى آنها به وجود آمده اى ! این دشمنى و کینه را
از شیطان به ارث برده اى .
از این بالاتر، بدان که - شیطان با حرب - جد بزرگ تو - در جماع شرکت کرد و
صخر جد دیگر تو از آن زاده شد. از این جهت بود که جد تو با جدم رسول الله
دشمن بود و تو هم الان با من دشمنى .