احمد حرب که یکى از زهاد و اهل حال و کشف بوده بامدادى از بازارى در نیشابور مى
گذشت . دید شیطان ، پرچمى بر افراشته و دور او شیاطین صف بسته اند.
گفت : اى بیچاره ! به چه طمع این جا آمده اى ؟ پاسخ داد: بازار دنیا، خانه من است ؛ به
خانه خود آمده ام ، تو از مردم بپرس که چرا به خانه من آمده اند؟ احمد گفت : آنان آمده اند
تا کسبى کنند و نانى براى رفاه زن و فرزند و زندگى خود به دست آورند.
شیطان گفت : من نیز مى کوشم تا یکى را به جهنم ببرم ؟ آنان به
مال من دست مى زنند، من نیز در سینه آنان دست مى زنم و وسوسه مى کنم . به آنها بگو از
خانه من بیرون روند و آن را به من واگذارند تا من هم از سینه آنها بیرون روم .
حضرت رسول فرمود: شیطان بار اول کسى که
داخل بازار مى شود، داخل و با آخرین کسى که بر مى گردد، او هم برمى گردد.
و نیز حضرت رسول صلى الله علیه و آله فرمود: بدترین بقعه هاى زمین بازار است و
آن میدان میدان و محل جولان دادن شیطان مى باشد.
اول صبح با پرچم خود مى آید و آن را نصب مى کند، تخت خود را در بازار مى گذارد و
فرزندان خود را در آن پراکنده مى کند، به هر کدام از آنها دستور مى دهد که مردم بازار
را وسوسه کنند. در متر کردن پارچه خیانت و از آن کم نمایند. به عده اى دیگر مى گوید:
وسوسه کنید که اهل بازار در تعریف جنس خود قسم دروغ بخورند و با قسم ، جنس پست
خود را خوب جلوه دهند و بفروشند.
بعد از آن به فرزندان خود خطاب مى کند و مى گوید: بر شما باد مردمى که پدر آنها
مرده - مراد حضرت آدم علیه السلام است - ولى پدر شما هنوز زنده مى باشد. کوشش کنید
که با اول کس داخل بازار شوید و با آخرین کس خارج شوید.
از حضرت رسول صلى الله علیه و آله نقل شده که فرمود: بازار خانه سهو و غفلت و
بى خبر شدن از خداست . کسى که در بازار تسبیح بگوید، خداوند براى هر تسبیح او
هزار هزار حسنه مى نویسد. و در قیامت او را مى بخشد. بخشیدنى که به قلب احدى خطور
نکرده باشد.
و حضرت على علیه السلام فرمود: اگر مى خواهى شیطان را دور کنى یاد خدا کن . چون
خدا را یاد کردن باعث راندن و فرار شیطان مى شود.