وقتى شیطان راجع به علم و حکمت خداوند متعال با ملائکه گفت و گو کرد و به حکمت
خداوند اعتراض نمود، اگر چه ملائکه نتوانستند جواب وى را بدهند، ولى ایراد او بى
جواب نماند، یک جواب کلى داد و جوابى هم بعضى از بزرگان از همه ایرادات او دادند.
اما پاسخى که خداوند متعال داده ، این است که : خطاب به او نمود و گرفت : اى ابلیس !
تو هنوز (بعد از آن همه عبادت و بندگى ) مرا نشناختى ، اگر شناخته بودى ، مى دانستى
که درباره هیچ یک از افعال من ایرادى نیست ؛ زیرا من خداوندگار جهان هستم و غیر از من
خدایى نیست ، هر کارى انجام دهم کسى نباید از آن سؤ
ال یا اعتراض کند.
در بعضى از عبارات آمده ، خداوند به ملائکه وحى نمود که : در جواب او بگویند: این که
تو گفتى من در مقابل خدا تسلیم هستم و قبول دارم که خداوند، هم خالق من است و هم خالق
همه چیز، دروغ مى گویى ؛ زیرا اگر راست گو بودى ، یقین داشتى که من خداى جهانیان
هستم و تمام کارهاى من از روى حکمت است و کسى نباید از من بپرسد، در حالى که من از همه
خلایق سؤال مى کنم .
در جاى دیگر خداوند جواب او را این طور مى دهد: این که شیطان مى گوید: من غیر تو را
سجده نمى کنم و فقط تو را مى پرستم دروغ مى گوید؛ زیرا از
اول هم ، عبادت و بندگى او خالص نبود و همه آن عبادت ها ظاهرى بوده است