نوشته اند تاجرى در عصر حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله با
مال التجاره اش در صحرا مى رفت ، دزدى پیدا شد خواست تاجر را بکشد، تاجر استغاثه
نمود، که مال التجاره را بگیر و از قتل من بگذر، دزد گفت غیر از
قتل چاره اى نیست ، حتما باید تو را بکشم ، آن مرد بیچاره شروع کرد به تضرع و ناله
کردن که لااقل مرا قدرى مهلت بده که دو رکعت نماز بجاى آورم ، او را مهلت داد،
آن شخص پس از نماز دستها را بدرگاه خدا بلند نمود و این دعا را که دعاى مجرب و فرج
است خواند:
(( یا و دود یا و دود یا و دود یا ذاالعرش المجید، یا فعالا لما ترید اسئلک بنور وجهک
الذى ملا ارکان عرشک ، و بقدرتک التى قدرت بها على خلقک ، و برحمتک التى وسعت
کل شى ء یا مغیث اغثنى ، یا مغیث اغثنى .))
ملکى نازل شد و دزد را کشت ، و به تاجر گفت : من ملکى هستم از فرشتگان آسمان سوم ،
زمانى که اولین بار گفتى ((یا مغیث اغثنى )) از درهاى آسمان قعقعه صدائى
بلند شد، درهاى آسمان گشوده شد، شرارى هم ظاهر گردید، دفعه سوم که گفتى : ((یا مغیث اغثنى )) جبرئیل آمد و گفت : کیست که این غمگین را خلاص کند؟ من جواب دادم
من حاضرم ، اى بنده خدا بدان هر کسى در وقت شدت و سختى این دعا را بخواند همان
اجابت مى شود.