قفسه

قفسه

پایگاه فرهنگی مذهبی قفسه
قفسه

قفسه

پایگاه فرهنگی مذهبی قفسه

لطیفه

لطیفه حکایت شده که یک نفر یک چشمى پشت سر امام جماعتى نماز خواند، و امام جماعت پس ار حمد سوره بلد را خواند و گفت : (( الم نجعل له عینین ،)) آیا براى او دو چشم قرار ندادیم ، یک چشمى در نماز گفت : نه خدا براى من یک چشم قرار داده و تو دروغ گفتى ، و نماز پشت سر دروغگو باطل است چون مرتکب گناه کبیره شده اى .
لطیفه
حکایت شده که یک نفر که از اهالى بصره بود با شخصى که از اهل کوفه بود درگیر شدند بصرى به کوفى گفت : اگر یک سیلى به روى تو بزنم تو پرت مى شوى به مدینه ، کوفى گفت : در این صورت دوست دارم یک سیلى دیگر به آن طرف صورتم بزنى تا خدا حج را نصیبم گرداند و با دست تو به حج بروم .
لطیفه
گویند: که امام جماعتى نماز مى خواند پس از حمد داشت سوره را مى خواند که رسیده به این آیه (( و ما تلک بیمینک یا موسى )) دزدى که موسى نام داشت و چیزى دزدیده بود و دستش بود فورا ار آنجا بیرون رفت و گفت : این شیخ حتما جادوگر است و با ترس ار آتجا پا به فرار گذاشت .
لطیفه
گویند به شخصى آدرس دادند به نشانى (خیابان پشت خانه ) و نقطه یاء وخ خیابان و نون خانه را نگذارده بودند وى آدرس را اینطور خواند: به نشانى حنابآن پشت خایه .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد