واژن جن 22 بار در قرآن آمده است، و هم روی الفاظ جن، جانّ و جِنّه 32بار در 31 آیه قرآن آمده است. در کتاب های آسمانی دگیر نیز به نام های جمّ، جانّ، ابلیس، شیطان و شیاطین نام برده شده است.
جن در لغت به معنی موجود پنهان و نامریی بوده و تمام مشتقاتش بر استتار و پنهانی دلالت دارد. مانند جَنّت که به معنی باغی است سر سبز و آباد، و جنان یعنی آن دلی که در سینه پنهان است، و چنین به معنی کودک در شکم، و مجنون که آثار و نشانی از عقل در او دیدده نمی شودو جُنّه به معنی سپر که جنگجو سرو گردن خود را با ن می پوشاند.
در بعضی از تفاسیر آمده است: واحد جنّ می شود جِنّی مانند روم که می شود رومی و جمع آن بر خلاف آنچه زیاد استعمال می شود اَجِنَّهنیست، زیرا اجنه جمع جنین است نه جنّ بلکه جمع آن چنانکه در مجمع البحرین طریحی آمده، جنه است.
همچنین واؤه جان هفت با در قرآن کریم آمده است، دو دفعه درباره عصای موسی و پنج بار در مقابل انسان. و در کتاب اقرب الموارد آمده است جان اسم جمع جن است، لذا هر دو یکی هستند. امام در مجمع البحرین و کشّاف و غیره گفته شده که جانّ پدر بزرگ جنّ است.
و اما واژه شیطان به صورت مفرد 70 بار و به صورت جمع شیاطین 18 با در قرآن مجید آمده است و به عقیذع مرحوم طبرسی راغب اصفهانی، ابن اثیر و عده ای دیگر نونِ شیطان از حروف اطلی کلمه است و آن از شطن شیطن می باشد. شطن بر این اساس یه معنی دور شدن است. در مقابل، بعضی هم معتقدند که نونِ آن زایده بوده و اصل آن از شراط- یشیط می باشد، و آن به معنی هلاکت و یا شدت غضب است. ولی اهل تحقیق، این قول را قبول ندارند (سید علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج4، ص32).
لازم به ذکر است که شیطان بر خلاف آنچه بعضی ها پنداشته اند، اسم خاص برای ابلیس نیست، بلکه مفهومی عام دارد، و به اصطلاح اسم جنس است که شامل هر موجود متمرد و طغیانگر و خرابکار می شود، خواه از جن باشد یا از انسانها و غیر اینها.
در فارسی به جن شیطان پری، دیو، اهریمن نیز می گویند که ظاهر این ترجمه غلط است. زیرا کلمه شیطان مترادفی ندارد و باید عین لفظ در ترجمه بیاید.