قفسه

قفسه

پایگاه فرهنگی مذهبی قفسه
قفسه

قفسه

پایگاه فرهنگی مذهبی قفسه

حکایت

اصمعى گفت : داخل بادیه شدم و کیسه اى پر از دینار برداشتم ، پیش زنى از اعراب به امانت گذاشتم پس چون طلب نمودم ، انکار کرد، پس آن زن را بردم به نزد شیخى از خود آن طائفه ، پس شیخ عرب گفت : او جز قسم راه دیگرى ندارد و من مى دانم تا او منکر شد فورى قسم مى خورد که پول پیش من نبوده ، پس به او گفتم : اى شیخ عرب گویا تو این آیه را نخوانده اى .
و لا تقبل لسارقة یمینا و لو حلفت برب العالمینا
پس شیخ عرب گفت : راست گفتى و آن زن را تهدید کرد، او هم اقرار کرد و دینارهایم را برگرداند.
اصمعى گوید: پس شیخ عرب رو کرد به من و گفت : آن آیه که خواندى در کدام سوره است ؟ گفتم : در قول خداى متعال که مى فرماید: الاهى بصبحک فا صبحینا و لا تبقى خمور الاندرینا.
پس شیخ عرب گفت : سبحان الله ، من خیال مى کردم این آیه در سوره انا فتحنالک فتحا مبینا است .