ابو وائل گفت در خدمت اباذر به خانه سلمان رفتیم . هنگام غذا سلمان گفت اگر رسول خدا صلى الله علیه و آله از تکلف رنج و زحمت انداختن خود) نهى نکرده بود براى شما چیزى تهیه مى کردم ، پس از آن مقدارى نان و نمک آورد. ابوذر گفت : اگر با این نمک نعنا همراه مى شد خیلى بهتر بود. سلمان آفتابه ى خود را به گرو گذاشت و مقدارى نعنا تهیه نمود، پس از آنکه خوردیم ابوذر گفت : (الحمدلله الذى قنعنا) سپاس مر خدائى را است که ما را قانع ساخت . سلمان گفت : اگر قانع بودید آفتابه من بگرو نمى رفت .