ابوبصیر گفت بحضرت صادق علیه السلام عرضکردم که یکى از شیعیان شما که مردى پرهیزکار است بنام عمر پیش عیسى بن اعین آمد و تقاضاى کمک کرد با اینکه دست تنگ بود عیسى گفت نزد من زکوة هست ولى بتو نمیدهم زیرا دیدم گوشت و خرما خریدى و این مقدار خرج اسرافست . آنمرد گفت در معامله اى یک درهم بهره من گردید یک سوم آنرا گوشت و قسمت دیگر را خرما و بقیه اش را بمصرف سایر احتیاجات منزل رساندم .
حضرت صادق علیه السلام افسرده شد و مدتى از شنیدن این جریان دست خود را بر پیشانى گذاشت پس از آن فرمود: خداوند براى تنگدستان سهمیه اى در مال ثروتمندان قرار داده بمقداریکه بتوانند با آن بخوبى زندگى کنند و اگر آن سهمیه کفایت نمیکرد بیشتر قرار میداد از اینرو باید بآنها بدهند بمقداریکه تاءمین خوراک و پوشاک و ازدواج و تصدق و حج ایشانرا بنماید و نباید سخت گیرى کنند مخصوصا بمثل عمر که از نیکوکارانست