قفسه

قفسه

پایگاه فرهنگی مذهبی قفسه
قفسه

قفسه

پایگاه فرهنگی مذهبی قفسه

نکاتی جالب برای جذابیت در مکالمات تلفنی

پیغامگیر خوبی باشید:
اگر کسی پیغام میگذارد اول یادداشت کنید تا فراموش نکنید و متن نوشته شده را با کسی که پیغام گذاشته چک کنید تا مبادا پیغام را اشتباه بگوئید.
وقت‌شناس باشید:
اگر با کسی تماس میگیرید و جواب نمیدهد چندین بار با او پشت سر هم تماس نگیرید چون بعد از به و جود آمدن شرایط مناسب برای صحبت کردن با دیدن شماره شما حتماً با شما تماس میگیرد و مواظب باشید دیر وقت و یا شبها تماس با فراد غریبه نگیرید.
همیشه بگوئید که هستید:

بعضیها انتظار دارند زمانیکه با ما تماس میگیرند ما فوراً آنها رابشناسیم همیشه بعد از سلام کردن خودتان را معرفی کنید، اگر تماس شما کاریست باید بعد از سلام کردن سمت کاری و خلاصه صحبتتان را هم بگوئید.


 

ادامه مطلب ...

این تصاویر شما را مسخ خواهند کرد! +عکس

آقای برواین اغلب از مداد و پاک کن استفاده کرده و گاهی زیرکانه دست خود را به گونه ای قرار می دهد تا این تصاویر را زنده جلوه دهد.

این هنرمند 31 ساله این تکنیک را "نقاشی مسخ نما" می نامد ولی توضیحات زیادی درمورد چگونگی خلق این تصاویر ارائه نداد.


برواین می گوید که "نقاشی مسخ نما" مشتق شده از سبک رنگ پاش است که بیش از یک دهه است از این روش استفاده می شود. سبک رنگ پاش تکنیکی است که به نقاشی عمق و واقعیت می بخشد. 

ادامه مطلب ...

قوی‌ترین مورچه دنیا +عکس

مورچه ها را زمانی که یک دانه برنج به دوش دارند دیده اید ولی  مورچه بافنده می تواند یک فلفل بزرگ و یا حتی مداد را به راحتی بلند کرده و به لانه اش ببرد. آن ها معمولا خانه های بسیار بزرگی می سازند تا آذوغه ای که حمل می کنند را در آن قرار دهند.

این مورچه ها هر کدام نزدیک به 4 تا 10 میلیمتر طول دارند و هیچ حالت تندخو یا خراب کاری نیز در آن ها دیده نشده است. این مورچه ها معمولا از مواد غذایی که روی زمین افتاده است استفاده می کنند و به درختان آسیب نمی زنند از این رو کشاورزان نیز با آن ها کاری ندارند.

  ادامه مطلب ...

داستان کوتاه دختر بلا

http://ghafase.blogsky.com  داستان کوتاه دختر بلابابا جون؟ جونم بابا جون؟ این خانمه چرا با مانتو خوابیده؟ خب… خب… خب حتما اینجوری راحتتره دخترم ، یعنی با لباس راحتی سختشه؟ آره دیگه، بعضیها با لباس راحتی سختشونه!
پس چرا اسمشو گذاشتن لباس راحتی؟ ……. هیس بابایی، دارم فیلم میبینم باباجون، کم آوردی؟!
نه عزیزم، من کم بیارم؟ اصلا هر سوالی داری بپرس تا جواب بدم، خب راستشو بگو چرا این خانمه با مانتو خوابیده بود؟ چون خانم خوبیه و حجابشو رعایت میکنه، آهان، پس یعنی مامان من خانم بدیه؟ نه دخترم، مامان تو هم خانم خوبیه. پس چرا بدون مانتو میخوابه؟! خب مامانت اینجوری راحتتره ! اون آقاهه هم چون میخواسته حجابشو رعایت کنه با کت و شلوار خوابیده بود؟
نه عزیزم، اون چون خسته بود با لباس خوابش برد، پس چرا خانمش که خیلی هم خانم خوبیه بهش کمک نکرد لباسشو در بیاره؟! چون میخواست شوهرش روی پاهای خودش بایسته واسه همینه که شما نمیتونید روی پاهای خودتون بایستید؟!
عزیزم مگه تو فردا مدرسه نداری؟ داری میپیچونی؟ نه قربونت برم عزیزم،اما یه بچه خوب که وسط فیلم اینقدر سوال نمیپرسه؛ باشه عسل بابا؟ اما من هنوز قانع نشدم، توی این یک مورد به مامانت رفتی؛ خب بپرس عزیزم. چرا باباها توی تلویزیون همیشه روی مبل میخوابن؟ واسه اینکه تختخوابشون کوچیکه، دو نفری جا نمیشن. خب چرا یه تخت بزرگتر نمیخرن؟ لابد پول ندارن دیگه پس چرا اینا دوتا ماشین دارن، ما ماشین نداریم؟ چون ماشین باعث آلودگی هوا میشه، ما نخریدیم عزیزم ، آهان،
یعنی آدما نمیتونن همزمان دوتا کار خوب رو با هم انجام بدن؛ اون آقاهه و خانومه که حجابشون رو رعایت میکنن، باعث آلودگی هوا میشن، شما و مامان که باعث آلودگی هوا نمیشین حجابتون رو رعایت نمیکنین؛ درست گفتم بابایی؟ آره دخترم، اصلا همین چیزیه که تو میگی، حالا میشه من فیلم ببینم؟ باشه،
ببین بابایی اما تحت تاثیر این فیلمها قرار نگیری بری ماشین بخریها، به جاش برو به مامان یاد بده حجابشو موقع خواب رعایت کنه که تو اینقدر موقع جواب دادن به سوالاتم خجالت نکشی! باشه باشه ؟!

روشهای پیدا کردن خواستگار و شانس های ازدواج

1ghafase.blogsky.com روشهای پیدا کردن خواستگار و شناس های ازدواج- روش جزوه ای (مخصوص دانشجویان): در این روش شما در راه پله دانشگاه کمین کرده و مقداری برگه دستتون میگیرید و سوژه مورد نظر رو مد نظر گرفته, در این هنگام برخورد شدیدی با طرف کرده و برگه ها پخش زمین میشود و شادوماد خم میشه برگه ها رو جمع کنه و یه دل نه صد دل زیرچشی عاشق شما میشه

شانس های ازدواج : دکترx, مهندس y, من و....(کمترین احتمال)
2- روش اشرف خانومی: در این روش شما به همراه اشرف خانوم و دوستان دم در نشسته و سبزی پاک میکنید, کلم خورد کرده و سرکه اضافه میکنید,پس از چند روز آنها شما را عروس گلم صدا کرده و صاحب خواستگار میشوید.
شانسهای ازدواج: رضا کچل, اکبر قصاب, علی مکانیک, موری عقرب, بهزاد کلاغ من و....
3- روش پلاستیکی: در این روش شما برای خرید میوه و سبزی به بیرون رفته و کلی پلاستیک در دست خود هنگام برگشت دارید, در این هنگام یهو یکی میگه آبجی بذار کمکت کنم و ی دل نه صد دل از سر تا ته کوچه عاشقتون میشه
شانس های ازدواج: فردین, بهروز وثوق, داداش کایکو, ملوان زبل, من و...
4- روش جاده ای: در این روش لاستیک ماشین خود را پنچر کرده و کنار جاده ایستاده تا فرد مورد نظر پیداش شه بیاد کمکتون,اگه ازطرف خوشتون نیومد با اخم میگید مرسی شوهرم الان میاد عوض میکنه و یارو میره,اگ از طرف خوشتون اومد ی کلمه میگید:آخه لباستون کثیف میشه.طرف ی دل نه صد دل با این ی کلمه عاشقتون میشه.

ادامه مطلب ...

مرد زشتی که با زیباترین دختر دنیا ازدواج کرد

موسی مندلسون پدر بزرگ آهنگساز شهیر آلمانی، انسانی زشت و عجیب الخلقه بود. قدّی بسیار کوتاه و قوزی بد شکل بر پشت داشت. موسی روزی در هامبورگ با تاجری آشنا شد که دختری بسیار زیبا و دوست داشتنی به نام فرمتژه داشت. موسی در کمال ناامیدی، عاشق آن دختر شد، ولی فرمتژه از ظاهر و هیکل از شکل افتاده او منزجر بود.
 زمانی که قرار شد موسی به شهر خود بازگردد، آخرین شجاعتش را به کار گرفت تا به اتاق دختر برود و از آخرین فرصت برای گفتگو با او استفاده کند. دختر حقیقتاً از زیبایی به فرشته ها شباهت داشت، ولی ابداً به او نگاه نکرد و قلب موسی از اندوه به درد آمد. موسی پس از آن که تلاش فراوان کرد تا صحبت کند، با شرمساری پرسید :

- آیا می دانید که عقد ازدواج انسانها در آسمان بسته می شود؟
- دختر در حالی که هنوز به کف اتاق نگاه می کرد گفت :
- بله، شما چه عقیده ای دارید؟
- من معتقدم که خداوند در لحظه تولد هر پسری مقرر می کند که او با کدام دختر ازدواج کند. هنگامی که من به دنیا آمدم، عروس آینده ام را به من نشان دادند و خداوند به من گفت: همسر تو گوژپشت خواهد بود درست همان جا و همان موقع من از ته دل فریاد برآوردم و گفتم:
اوه خداوندا! گوژپشت بودن برای یک زن فاجعه است. لطفاً آن قوز را به من بده و هر چی زیبایی است به او عطا کن فرمتژه سرش را بلند کرد و خیره به او نگریست و از تصور چنین واقعه ای بر خود لرزید. او سال های سال همسر فداکار موسی مندلسون بود.
نتیجه اخلاقی: راست است که دخترها از گوش خام می شوند و پسر ها از چشم اززمان تولد تا مرگ تمام نقطه گذاریها دست ماست

داستان زیبا و عاشقانه

پسر، دختر را در یک مهمانی ملاقات کرد. آخر مهمانی، دختر را به نوشیدن یک قهوه دعوت کرد، دختر شگفت زده شد اما از روی ادب، دعوتش را قبول کرد.
در یک کافی شاپ نشستند، پسر عصبی تر از آن بود که چیزی بگوید، دختر احساس راحتی نداشت و با خودش فکر می کرد “خواهش می کنم اجازه بده برم خونه…” .
یکدفعه پسر پیش خدمت را صدا کرد، “میشه لطفا یک کم نمک برام بیاری؟ می خوام بریزم تو قهوه ام.” همه بهش خیره شدند، خیلی عجیبه! چهره اش قرمز شد اما اون نمک رو ریخت توی قهوه اش و اونو سرکشید. دختر با کنجکاوی پرسید، “چرا این کار رو می کنی؟” پسر پاسخ داد، “وقتی پسر بچه کوچیکی بودم، نزدیک دریا زندگی می کردم، بازی تو دریا رو دوست داشتم، می تونستم مزه دریا رو بچشم مثل مزه قهوه نمکی.
حالا هر وقت قهوه نمکی می خورم به یاد بچگی ام می افتم، یاد زادگاهم، برای شهرمون خیلی دلم تنگ شده، برای والدینم که هنوز اونجا زندگی می کنند.” همینطور صحبت می کرد، اشک از گونه هایش سرازیر شد. دختر شدیداً تحت تاثیر قرار گرفت، یک احساس واقعی از ته قلبش، مردی که می تونه دلتنگیش رو به زبون بیاره، اون باید مردی باشه که عاشق خونوادشه، هم و غمش خونوادشه و نسبت به خونوادش مسئولیت پذیره… بعد دختر شروع به صحبت کرد، در مورد زادگاه دورش، بچگیش و خانواده اش.
مکالمه خوبی بود، شروع خوبی هم بود. آنها ادامه دادند به قرار گذاشتن.
دختر متوجه شد در واقع اون مردیه که تمام انتظاراتش رو برآورده می کنه: خوش قلبه، خونگرمه و دقیق. اون اینقدر خوبه که مدام دلش براش تنگ میشه! ممنون از قهوه نمکی! بعد قصه مثل تمام داستانهای عشقی زیبا شد، پرنسس با پرنس ازدواج کرد و با هم در کمال خوشبختی زندگی می کردند….هر وقت می خواست قهوه برایش درست کند یک مقدار نمک هم داخلش می ریخت، چون می دانست که با اینکار لذت می برد.
ادامه مطلب ...

جوک های باحال و خنده دار جدید

دیشب داشتم کتاب میخوندم برق رفت ... یه نیم ساعتی زیر نور چراغ قوه گوشیم کتاب رو خوندم تا برق باز بیاد ... این نیم ساعتو تا آخر عمرِبچم تو سرش میزنم ... میگم ما زیر نور چراغ قوه به بدبختی کتاب میخوندیم ... اونوخ شما اینجوری !!!

هیچ لذتی اندازه ی این که یه بچه ی کوچولو دستشو دراز کنه طرفت که یعنی بقلم کنی نیس و حال نمیده!!! اصن یه لذت عجیبی داره!!!

ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﯾﻪ دوست دخدر ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻡ، ﮔﻔﺘﻢ خوووب ﻻﺑﺪ ﺻﺎﺣﺒﺶ ﺩﺍﺭﻩ ﺩﻧﺒﺎﻟﺶ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﻩ، ﺍﺯ ﺭﻭ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺮﺵ ﺩﺍﺷﺘﻢ، ﺗﻤﯿﺰﺵ ﮐﺮﺩﻡ، ﺑﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﻣﺤﻞ ﺗﺤﻮﯾﻠﺶ ﺩﺍﺩﻡ... ﺑﻌﻠﻪ ﯾﻪ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﻦ ^_^

ﻣﯿﮕﻢ , ﺷﻤﺎﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﻋﮑﺴﺘﻮﻥ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﻣﯿﻔﺘﻪ ﻫﻤﺶ ﻣﯿﺸﯿﻨﯿﻦﻧﯿﮕﺎﺵ ﻣﯿﮑﻨﯿﻦ ﯾﺎﻓﻘﻂ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯾﻢ ... ؟؟؟؟

دقت کردین تو فیلم های ترسناک طرف میخواد فرار کنه هیچ وقت ماشینش روشن نمیشه؟

یه برف هم نمیاد .......:(...........بریم برف بازی کنیم ......برف بریزیم تو یقه مردم

انشای این هفته؛ علــــم بهــــتر اســت یـا پــــــــــراید . . ؟

اومدم خونه مادرم نمازش تموم شده بود، داشت دعا می کرد ... تا منو دید گفت: اینو می گما خدا .... نمی دونم داشت پشت سر من به خدا چی می گفت ...

ادامه مطلب ...