قفسه

قفسه

پایگاه فرهنگی مذهبی قفسه
قفسه

قفسه

پایگاه فرهنگی مذهبی قفسه

حالات بزرگان در لحظات آخر عمر(2)

در این مقاله به شرح حال برخی دیگر از بزرگان در هنگام وفات یا شهادت اشاره می‌نماییم.
 
علامه امینی(ره)
هنگام احتضار لب‌های علامه را با آب مخلوط به تربت مقدس کربلا مرطوب ساختند و فرزندشان ـ حاج شیخ رضا امینی ـ دعاهای عدیله، مناجات متوسلین و مناجات المعتصمین را می‌خواند و علامه هم با حزن و اندوه و در حالی که اشک از چشمانشان سرازیر بود، دعاها را تکرار می‌کردند.
آخرین سخنانی که در لحظه‌‌های آخر زندگی بر لبان آن مرد بزرگ جاری شد، این بود:
«اللهم هذه سکرات الموت قد حلّت فاقبل الیّ بوجهک الکریم، و اعنّی علی نفسی بما تعین به الصالحین علی انفسهم...» «خداوندا! این سکرات مرگ است که به سویم می‌آید. پس به سوی من نظری کن و مرا با آن چه صالحان را کمک می‌کنی، کمک نما».
پس از ختم این دعا، ندای خداوند را لبیک می‌گوید و روح شریفش به سوی خداوند عروج می‌نماید. (1)
آیت الله بروجردی(ره)
آیت الله سید محمد حسین علوی بروجردی در کتاب "خاطرات زندگانی حضرت آیت الله العظمی بروجردی" می‌نویسند:
خوب به وخامت حال ایشان واقف بودم، به خصوص بعد از مکالمه تلفنی آن روز آقای دکتر نبوی و پروفسور موریس و اظهار یأس طبیب فرانسوی از بهبودی ایشان، پس از اطلاع از بالا رفتن عوره خون می‌‌خواستم تا جایی که امکان دارد از این فرصت کوتاه که دیگر دست نخواهد داد استفاده کنم و تا اندازه‌‌ای که ممکن است از دیدن قیافه جذاب ایشان و شنیدن کلماتشان توشه‌‌ای بر گیریم.

ادامه مطلب ...

چرا وهابیون قبر پیامبر را تخریب نمی کنند؟!

حجة الإسلام و المسلمین با ارسال مطلبی به بررسی چرایی عدم تخریب قبر پیامبر اکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم توسط وهابیون پرداخته است.
وی در این مطلب می نویسد: شاید برای هرکسی از شیعیان تاکنون این سوال پیش آمده که وهابیون که به این شدت با قبر و زیارت مخالفت دارند و قبور ائمه و امام زادگان و اصحاب را تخریب کرده اند، پس چرا قبر پیامبر را تخریب نکرده اند؟

اگر قبر شرک است قبر پیامبر هم شرک است و اگر شرک نیست پس چرا بقیه را خراب کرده اند؟ نکند که اینان برای واقعا برای پیامبر احترام خاص و ویژه ای قائل هستند؟
جواب این سوال را فقط با یک عکس در می یابیم. وهابیون که امروزه ننگ دامان اسلام شده اند و بنام اسلام همه را از اسلام متنفر کرده اند، به شدت ادعا دارند که برای پیامبر ارزش قائلند، اما هر انکس که اندک آشنایی با افکار و اعتقادات آنان داشته باشد به خوبی می داند که این سخن ادعایی بیش نیست و اتفاقا قضیه کاملا بر عکس است، یعنی پیامبر در نگاه وهابیت هیچ ارزش خاصی ندارد!

ادامه مطلب ...

اگر فاصله افتاده.....

قدیم ترها جوانان شبیه پدرها و مادرهایشان می شدند حتی کمی که سنشان بالاتر می رفت از نظر ظاهری و پوشش از آنها الگو پذیری می کردند اما امروز افراد دیگری جایگزین شخصیت والدین شده اند و می توان گفت به نوعی جوانان دیگر جا پای پدر و مادر هایشان نمی گذارند. امروز دیگر مانند دیروز نیست که پسران شغل پدر را دنبال کنند.


اختلال در ارتباط کلامی
بعضی از جوانان امروز نه اینکه نمی خواهند، بلکه نمی توانند با والدین خود ارتباط برقرار کنند، در واقع احساس می کنند فصل مشترکی با یکدیگر ندارند. کنار یکدیگر هستند اما ارتباطشان متکی بر صمیمیت و تفاهم نیست. گفتن این سخنان راحت است اما دور شدن عاطفی، فکری، ارزشی وضعیتی را بوجود می آورد که حاصل آن عدم ارتباط است، علی الخصوص از نوع ارتباط کلامی، به نوعی در جامعه یکی از راههای ارتباطی موثر میان والدین و جوانان از بین رفته است.


ارزش هایی که برای جوانان پوچ است
روزگاری در کنار خانواده زندگی کردند و با خانواده همگام شدند ارزشمند بود اما امروز کنار همسالان بودند و از آنها الگو پذیری کردند، اصل زندگی جوانان شده است. اگر چه ارتباط موثر بین نسل امروز و نسل گذشته یک امتیاز محسوب می شود ولی عدم ایجاد این ارتباط نشانه هایی از واقعیت های تلخی است که در طولانی مدت خانواده را تحت الشعاع قرار می دهد.سکوت های بیش از حد در جمع خانواده، سرگرم شدن با موبایل، عدم توجه به ارزشهای فرهنگی و .... مجوزی را صادر می کند که چیزی جزء جدایی از خانواده نیست.

ادامه مطلب ...

خوشحال کردن مومنین

خوشحال کردن مومنین هم کمک کردن آنها به وسیله مال انجام می شود، وهم کمک کردن با بدن، وگاهی با برآوردن حوائج  وبرطرف کردن غصه های آنان وبا وساطت و شفاعت درحق ایشان، و به وسیله دعاکردن درحق آنان، و یااحترام نمودن آنها، وهم بایاری خاندان وفرزندان ایشان، ونیز با قرض دادن به آنها، یا به تعویق انداختن مطالبه قرض هایی که برعهده آنهاست، ویا به غیر اینها ازگونه های خرسند نمودن مومنین که بر پویندگان آن راهها پوشیده نیست پس هرگاه مومن محب اهل البیت علیهم السلام با انجام دادن این کارها نیت می کند که حضرت صاحب الامر علیه السلام راخوشحال ومسرور نماید به آن ثواب نائل می آید، اضافه بر سایر ثواب های بزرگی که برای خوشحال کردن مومنین مهیا گردیده است.

و برآنچه توجه دادیم دلالت می کند روایتی که در کافی از امام صادق علیه السلام آمده که فرمود: کسی ازشما نپندارد که چنان که مومنی را شاد و مسرور نماید تنها او را شادمان کرده، بلکه والله ماراخوشحال ساخته، بلکه سوگند به خدا رسول خدا صلی الله علیه و اله را خوشحال نموده است.
ودرهمان کتاب به سند خود از امام صادق علیه السلام آمده که فرمود: هرکس مومنی راشاد نماید، رسول خدا صلی الله علیه و اله را مسرور نموده، و هرکس بر رسول خدا صلی الله علیه واله سرور وارد کند آن سرور را به خداوند رسانیده و همین طوراست هرکه برمومن اندوهی وارد کند.
ودرهمان کتاب درخبر صحیحی ازآن حضرت علیه السلام آمده که فرمود:خداوند–عزّوجلّ- به داوودعلیه السلام وحی فرستادکه: همانا بنده ای ازبندگان من حسنه ای بجای می آورد پس بهشت خود را براو مباح می سازم. داوود علیه السلام عرضه داشت: پروردگارا آن حسنه کدام است؟ خداوند فرمود: بر بنده مومنم سرور وارد نماید هرچند به وسیله دانه خرما باشد.
داوود علیه السلام گفت: پروردگارا سزاواراست هرکه تو را شناسد امیدش را ازتوقطع نکند. و روایات دراین باره بسیاراست، و آنچه یادکردیم برای اهل بصیرت کافی است.

پندهای چکاوک اسیر

مردی مرغ چکاوکی را به دام انداخت و خواست که او را بخورد . چکاوک که خود را اسیرمرد دید گفت ای بزرگوار تو در زندگی ات این همه مرغ و خروس و گاو و گوسفند خورده ای و از خوردن آن زبان بسته ها هرگز سیر نشده ای و از خوردن من هم سیر نخواهی شد.
پس مرا آزاد کن تا به جای آن سه پند به تو بدهم که در زندگی ات به دردتبخورند و با به کار گیری آنها نیکبخت شوی.
اولین پند این است که هرگز سخن محال را باور نکن . مرد که از شنیدن اولین پند خشنود شده بود چکاوک را رها کرد و چکاوک بر سر دیوار نشست و گفت پند دیگر اینکه هرگز بر گذشته غم نخور و بر آنچه از دست داده ای حسرت نخور.
سپس ادامه داد . اما در بدن من مرواریدی گرد و گرانبها وجود داشت به وزن 300 گرم که با آزاد کردن من بخت خود و سعادت فرزندانت را بر باد دادی زیرا مانند آن در عالم وجود ندارد.
مرد از شنیدن این سخن از حسرت و ناراحتی به خود پیچید و شیون کرد . چکاوک که حال او را دید گفت مگر نگفتم بر گذشته غم نخور و حسرت چیزی را که از دست دادی نخور ؟
و مگر نگفتم حرف محال را باور مکن من 100 گرم هم نیستم چگونه مرواریدی 300 گرمی در بدن ما جا می گیرد؟ مرد که به خودش آمده بود، خوشحال شد که چکاوک دروغ گفته و پرسید خوب پند سومت چیست؟ چکاوک گفت: با آن دو پند چه کردی که سومی را به تو بدهم؟!!!