قفسه

قفسه

پایگاه فرهنگی مذهبی قفسه
قفسه

قفسه

پایگاه فرهنگی مذهبی قفسه

نماهنگ سخنرانی استاد نقویان در مورد علی (ع) +دانلود سخنرانی

علی وقتی با خداست چون خدا الله نور السماته (یعنی تو نوره) تو نور دیگه کسی هراسی نداره ، تو نور کسی ترس نداره.
امروزیه فیلم های دراومده که بچه ها حتما دیدن که وقتی می نویسن، با این قلم ها، ظاهرا چیزی نمی نویسه رو کاغذ و پدرها و مادرها میگن که این که چیزی نمی نویسه؟ اما یه چراغ قوه های هست ، یه نورهای مخصوصی هست که اونا رو که روشن می کن، مشخص شد خیلی چیزها نوشته شده بود رو این کاغذ. و علی با اون نور داره هستی رو می بینه . و اگر کسی به علی  نزدیک شد با قانون علی زندگی کرد و به ارمان علی وفادار شد و ایمان اورد با همان نور هستی رو می بینه. اون وقت از دل عسل ها  زهرها می کشه بیرون. و بالعکس از دل زهرها هم عسل ها می کشه بیرون. خیلی چیزها برای ما تعفن باره، نفرت آوره، ازش فرار می کنیم. به تعبیر قرآن : یه چیزهای ازشون بدمون میاد رنجن به ظاهر. اما وقتی با علی همراه  شدی می تونی از دل اون رنج ها شما کنج ها بیرون بکشید. علی زیباترین جمله عمرشو کی گفت؟ لحظه  مرگش، لحظه ای که می خواست از این دنیا بره چیزی که اکثر انسان ها نفرت بارترین لحظه زندگیشونه. فرق علی با دیگران این بود که آینه ای که روز اول خدا به او داد، این اینه همچنان صیقلی و شفاف ماند. مثل ما سیاهش نکرد، کدرش نکرد، روشو غبار نگرفت. روزی هم که می خواد تسلیم بکنه باید طرف رو ببینه دیگه. شما می خواین چیزی رو به کسی بدین باید جمالشو ببینید. علی می گه: من همه ی عمرم برای اون لحظه، لحظه شماری کردم که یک روزی ببینم
"این جان عاریت که به حافظ سپرده دوست / روزی روخش ببینم و تسلیم وی کنم"
می شه اون روز بیاد که همه عمره من در اون لحظه خلاصه می شه که جمال او رو ببینم و بگم: جماله خودت رو عشق است. و من همه عمر به عشق این جمال کار کردم ، برای دیدن جمال تو فقط نکنه یه وقتی شرمنده بشم. شمنده بشم که اون آینه ی که به من دادی من کدرش نکرده باشم من یه رنگی از خودم از تعلقاته خودم بهش نزده باشم .


قلام همته آنم که زیر چرخ کبود / ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
من غلام ان که نفروشد وجوه / چر بدان سلطان با احزار و جوی
من غلام آن  مس همت پرست / او به غیر از کیمیا نارت شکست


همه شکسته می شیم زمانه و زمان همه ما را خواهد شکست. اما یه کسی مثل علی وقتی به کیمیا که می رسه شکسته می شه. یعنی قیمتی تر که می خواد بشه شکست می خوره. اما دیگران وقتی که شکست می خورن از قیمت می افتن متاسفانه. علی وقتی حاضر شکسته بشه یعنی پیشه خدا . وقتی فاطمه به علی یه نهیب زد که چرا تو خونه نشستی؟ چرا خانه نشین شدی؟ اون بازوهانه خیبر کشات کو؟ اون شمشیر دو دمت کو؟  اون زرهی کهپپشت نداشت کو؟ اون شجاعتی که نعره های تو دل شیر رو می ترکوند کو؟ علی فرمود: اون بازو اون نعره، اون شجاعت همونه. وقتی از خانه آمد که بیاد بیرون  صدای مواذن بلند شد به شهادت پروردگار و رسالت پیامبر. اونجا علی شکست، اون لحظه بازوان علی افتاد و شمشیر از دست علی به زمین افتاد و در غلطیت. علی گفت من حاضرم برم  فاطمه جان ولی این  صدا می شکنه . بذار منو تو بشکنیم پیش این صدا ، و این ندا و این صدا همچنان بر فراز باشه. علی وقت پیش اون صدا می شکنه و نه پیش هیچ چیز دیگه. پیش هیچ کسی سر خم نمی کنه . چون علی یه جایی گفت:  من چون بنده  توام خیلی فرازمندم، خیلی شکست ناپذیرم.


بندگی کن تا که سلطانت کنند / تن رها کن تا همه جانت کنند
همچو سلمان در مسلمانی بکوش / تا مسلمان همچو سلمانت کنند


سلمان هم اگر یه مسلمان با افتخاریه! چون شاگرد این علیه و مولوی که دل همه رو برده، به علی که می رسه می گه: تو دل منو بردی . از تو بر من تافت پنهان چون کنی ، همچو قرص ماه، پرتو می زنی ، لیک اگر در گفت آید قرص ماه،  شبروان را زودتر آرد به راه.
ما شبروانیم، ما تو دل شب و تاریکی و سیاهی داریم حرکت می کنیم. و اگر کسی به نور وجود علی نزدیک شد دیگه براش تاریکی ها به روشنایی ها و به نور تبدیل میشه. و اون وقت نه هراسی داری میشه جزء اولیاءالله . نه غمی داره . تمام غم و غصه ها مال این که ما از علی دوریم. به اندازه ی که به علی نزدیک می شیم از غم های ما کاسته میشه. می تونید تست کنید.
آدم های که تو زندگیشون به علی نزدیک بودین ببینید شادِ شادن. مگه ما نمی خواییم شاد باشیم تو زندگی؟ نمی خواهیم لذت ببریم؟ نه ترسی دارن نه حوذبی دارن . نه از چیزی می ترسن و نه چیزی به اونها اندهی می تونه وارد کنه. علما می گن: ترس مال ایندست و غم مال گذشته ست. ادم از گذشته خودش اندوه باره. که چرا اینجوری شد؟ چرا ما باختیم؟ چرا فلان کار رو کردیم؟ اما اگر کسی با فرمول علی با آرمان علی نزدیک شد. نه غمی از گذشته دار! شاده دیگه و نه ترسی از اینده که بعدها چه خواهد شد!! بعدا هر چی می خواد بشه بشه. هر اتفاقی که قرار بی افته ما در اون اتفاق پیروزیم. این خیلی مهمه .
انسان گرفتار اتفاقات نباشه، اندوه بار اتفاقات نباشه. خواب گذاران ععظم رو نیار که بعداً چه اتفاقی می افته منو از پیش باخبر کنید که من بتونم الان تصمیم بگیرم و تصمیم بگیره تازه مثل فرعونی که  موسی رو در کاخ خودش و تو آستین خودش پروروند. این تازه کسانی بودن که خواب گذاران ععظم ، الان جواب گذاران ععظم کین؟ این ماهواره ها، این شبکه های خبری، سایت های عجیب و غریب ، دانشکده های روان شناسی، دانشکده های علوم سیاسی که میان اینده رو برا انسان ها یه جوری مشخص می کنن که فردا در فلان کشور فلان اتفاق می افته ما از الان ازپیش چه سیاستی پیش بگیریم.
و علی میگه من با یه ماهواره ای و با یه خبرگذاری در ارتباطم که اون خبرگذاریه نبوته ، خبرگذاریه خداست.و اون اینده رو هر جوری رغم بزنه باز من پیروزم. من هیچ نگران نیستم . خوش به حال انسانهای که با یک چنین شخصیتی ارتباط برقرار می کنن. امیدوارم منو و شماهم بتونیم حالا که پیشوای مثل علی داریم به صرفه اینکه ما شیعه او هستیم ، اسممون علیه اسم بابامون علی رضاست ، این پسرمون علی محمده. به این چیزا اکتفا نکنیم و دل خوش نکنیم، و فقط شب احیا نیایم به سینه بزنیم علی علی بگیم و شب ولادت علی چراغونی کنیم . عملاً به علی نزدیک بشیم هر که به علی نزدیک شد به ارمان علی نزدیک میشه و مثل علی نفوذ ناپذیر میشه.
هزار کانل خبری درست کرد معاویه  که چهره خورشید گونه علی رو کدر بکنه. ولی امروز میبنید از علی منورتر، روشنتر، از چهره علی درخشانتر هیچ چیز در عالم نیست. تا جایی که مسیحیان ، یهودیان ، غیر مسلمانان به علی افتخار می کنن و راجب علی کتاب می نویسند و کتابشان پر فروش تر کتاب می شود. به امید روزی که جامعه  اسلامی ما ، جامه شیعه ی ما به ارمان علی و به اعمال علی و به انچه که علی دستور داد و به او عمل کرد نزدیکتر بشویم. انشالله.


* پیشنهاد می کنیم حتما فایل صوتی این سخنرانی را با فرمت wma را دانلود و استفاده نمایید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد