قفسه

قفسه

پایگاه فرهنگی مذهبی قفسه
قفسه

قفسه

پایگاه فرهنگی مذهبی قفسه

از کارت پخش کن های خیابانی کارت دریافت نکنید!

از کارت پخش کن های خیابانی کارت دریافت نکنید!یک روز توی پیاده رو می رفتم...
از دور دیدم یک کارت پخش کن خیلی با کلاس، کاغذهای رنگی قشنگی دستشه ولی به هر کسی نمیده! خانم ها رو که کلا تحویل نمی گرفت و در مورد آقایون هم خیلی گزینشی رفتار می کرد و معلوم بود فقط به کسانی  کاغذ رو می داد که مشخصات خاصی از نظر خودش داشته باشند، اهل حروم کردن تبلیغات نبود ....
احساس کردم فکر می کنه هر کسی لیاقت داشتن این تبلیغات تمام رنگی گرون قیمت رو نداره ،لابد فقط به آدمهای باکلاس و شیک پوش و با شخصیت میده! از کنجکاوی قلبم داشت می اومد توی دهنم.! خدایا، نظر این تبلیغاتچی خوش تیپ و با کلاس راجع به من چی خواهد بود؟!  آیا منو تائید می کنه؟!! کفشهامو با پشت شلوارم پاک کردم تا مختصر گرد و خاکی که روش نشسته بود پاک بشه و کفشم برق بزنه! شکم مبارک رو دادم تو و در عین حال سعی کردم خودم رو کاملا بی تفاوت نشون بدم! دل تو دلم نبود. یعنی منو می پسنده؟ یعنی به من هم از این کاغذهای خوشگل میده...؟!
همین طور که سعی می کردم با بی تفاوتی از کنارش رد بشم با لبخند نگاهی بهم کرد و یک کاغذ رنگی به طرفم گرفت و گفت: "آقای محترم! بفرمایید!
قند تو دلم آب شد! با لبخندی ظاهری و بدون دستپاچگی یا حالتی که بهش نشون بده گفتم:  ا ِ، آهان، خب چرا من؟  من که حواسم جای دیگه بود و به شما توجهی نداشتم! خیلی خوب، باشه، می گیرمش ولی الآن وقت خوندنش رو ندارم! کاغذ رو گرفتم ... چند قدم اونورتر پیچیدم توی قنادی و اونقدر هول بودم که داشتم با سر می رفتم توی کیک تولدی که دست یک آقای میانسال بود! وایسادم و با ولع تمام به کاغذ نگاه کردم، نوشته بود:

ادامه مطلب ...

فال روزانه ( 31 شهریور )

فال روزانه ( 31 شهریور )فروردین: تنش‌ها و فشارهای عصبی که شما در روابط خود با آنها مواجه شده اید باعث شده شروع به خوشگذرانی کنید، اما قبل از اینکه اعلام کنید همه چیز عالی و خوب هست چند روزی صبر کرده تا ببینید چه اتفاقی می‌افتد. شما امروز زیاد منطقی نیستید، ولی این بدین معنی نیست که در افکار خود اصلاً به واقعیت فکر نمی‌کنید. تجسم کردن یک سناریوی عالی با جزئیات کامل می‌تواند بهتان کمک کند تا رویاهای خود را به طور کامل آشکار کنید.
اردیبهشت: شما در خصوص کارهایی که می‌خواهید هفته آینده در محل کار انجام دهید برنامه‌ های غیرممکنی در سر دارید، اما این برنامه‌ها در حال حاضر ممکن است قابل اجرا به نظر برسند. شاید شما فکر می‌کنید که منطقی و واقع بین هستید، اما در واقع چنین نیست و شما در آسمان‌ها پرواز می‌کنید!! به جای اینکه از رویا پردازی دست بردارید بهتر است رویاهایتان را بشناسید و آنها را با واقعیت هماهنگ کنید.
خرداد: حالا که ماه به نشانه شما بازگشته است شما نیز خیلی احساساتی شده‌اید، اما علاوه بر این احساسات شما افکارتان را هدایت می‌کند. شاید شما سعی می‌کنید کنترل و تعادل خود را حفظ کنید، اما از اتفاقات غیر منتظره‌ای که پیش خواهد آمد شگفت زده خواهید شد. به جای اینکه سعی کنید راه خود را از این مخصمصه بیرون بکشید، به حس ششم غریزی خود اطمینان کنید؛ چراکه این حس شما را به مسیر درستی هدایت می‌کند.
تیر: شما با داشتن واکنش‌های احساسی قوی در موقعیت‌های شخصی کاملاً آشنایی دارید، اما امروز صحبت کردن در مورد افکارتان با یک نفر دیگر برایتان تبدیل به یک معضل شده است. شما برای سنت شکنی کردن و شکستن قالب‌ها آمادگی دارید، اما نمی‌خواهید به قیمت خراب کردن همه چیز صاحب آزادی شوید. در عین حال که برنامه‌های بزرگی برای خود در سر دارید اول باید حرکت خود را آرام تر کنید.

ادامه مطلب ...

فال روزانه ( 30 شهریور )

فال روزانه ( 30 شهریور )فروردین: اطرافیان شما زیاد دوست ندارند شما خیلی به خودتان توجه کنید. مادامی‌ ‌که شما سعی نمی‌کنید موقعیت کسانی که افراد مطرحی هستند و شایستگی هم دارند را بدزدید، مشکلی برای مورد تحسین واقع شدنتان وجود ندارد. لزومی ‌ندارد نگران افکار دیگران باشید؛ هر کاری را که شروع کردید فقط سعی کنید روی آن تمرکز داشته باشید.
اردیبهشت: امروز خلاقیت داشتن چنان برای شما در اولویت قرار دارد که ممکن است فرصت کار کردن و یا تفریح کردن با افراد دیگر را از دست بدهید. شما مجبور نیستید همه چیز را در کنترل خود داشته باشید. در حقیقت اگر به افراد دیگر هم مسئولیتی را محول کنید، هم کمتر خسته می‌شوید و هم می‌توانید به جای استفاده کردن از تمام انرژی خود بخشی از آن را ذخیره کنید.
خرداد: روابط دوستانه شما امروز کمی مشکل ساز شده و شما نمی‌توانید به راحتی جای امن و قابل اطمینانی پیدا کنید. جالب اینجاست که انرژی صرف کردن برای دوری از مشکلات و موقعیت‌های سخت فقط شور و هیجان آنها را بیشتر می‌کند. حتی اگر موضوع بحث‌های بغرنج و ناراحت کننده تغییر کرد و صمیمت بیشتری بینتان حکمفرما شد، اگر شما با صداقت و مهربانی با دوستانتان رفتار می‌کنید و در عین حال نقطه ضعف‌های خود را نیز نشان می‌دهید، باید خیلی حواس خود را جمع کنید.

ادامه مطلب ...

آیا در زمان غیبت ذکر نام اصلى حضرت جایز است؟

در اینکه آن حضرت را با کنیه یا یکى از القاب شریفش مانند: حجت، قائم، مهدى، صاحب الزمان وغیره، یاد کنیم، شک وتردیدى در جواز آن نیست. لیکن در اینکه آیا مى توان به نام اصلى حضرت، یعنى (م.ح.م.د) تصریح کرد یا نه، در بین علماى شیعه اختلاف نظر است.
واما تحقیق سخن در این باره این است که یاد نمودن نام شریف معهود آن حضرت بر چند گونه متصور مى شود:
1- یاد کردن آن در کتابها، که در جایز بودنش تردید نیست، زیرا دلایل منع شامل آن نمى شود، ونیز شیوه علماى صالح وعامل از زمان کلینى تا کنون بر این بوده که نام آن حضرت را در کتابهاى خود ذکر کرده اند، بدون اینکه کسى بر آنان اعتراض نماید.
2- یاد کردن نام آن حضرت با اشاره وکنایه، مانند اینکه گفته شود: اسم او، اسم رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) است، وکنیه اش، کنیه آن حضرت مى باشد. واین نیز جایز است، به همان دلایلى که در گونه اول گذشت. به اضافه روایات متعددى از طرق شیعه وسنى از پیغمبر اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) که در آنها تصریح فرموده است: مهدى از فرزندان من است. نام او نام من وکنیه اش کنیه من مى باشد.
لازم به ذکر است که جایز بودن در این دو مورد مذکور به غیر حال ترس اختصاص دارد، زیرا ترس، از جمله عناوین عارضى است که مایه حرام شدن هر جایزى مى گردد.
3- یاد کردن آن حضرت در دعا ومناجات که ظاهرا در این مورد نیز جایز است.

ادامه مطلب ...

زندگی نامه شهید همت

زندگی نامه شهید همتروز 12 فروردین 1334 ه.ش در شهرضا در خانواده ای مستضعف و متدین بدنیا آمد. او در رحl مادر بو با تنفس شمیم روحبخش کربلا، عطر عاشورایی را به این امانت الهی دمید.
محمد ابراهیم درسایه محبّت‍ های پدر ومادر پاکدامن، وارسته و مهربانش دوران کودکی را پشت‍سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد. در دوران تحصیلش از هوش واستعداد فوق‍العاده‍ای برخوردار بود و با موفقیت تمام دوران دبستان و دبیرستان را پشت سر گذاشت.
هنگام فراغت از تحصیل بویژه در تعطیلات تابستانی با کار وتلاش فراوان مخارج شخصی خود را برای تحصیل بدست می‍آورد و از این راه به خانواده زحمتکش خود کمک قابل توجه ای می‍کرد. او با شور ونشاط و مهر و محبت و صمیمیتی که داشت به محیط گرم خانواده صفا و صمیمیت دیگری می‍بخشید.
پدرش از دوران کودکی او چنین می‍گوید: هنگامی که خسته از کار روزانه به خانه برمی‍گشتم، دیدن فرزندم تمامی خستگی‍ها و مرارت‍ها را از وجودم پاک می‍کرد و اگر شبی او را نمی‍دیدم برایم بسیار تلخ و ناگوار بود. اشتیاق محمد ابراهیم به قرآن و فراگیری آن باعث می‍شد که از مادرش با اصرار بخواهد که به او قرآن یاد بدهد و او را در حفظ سوره‍ ها کمک کند. این علاقه تا حدی بود که از آغاز رفتن به دبیرستان توانست قرائت کتاب ‍آسمانی قرآن را کاملاً فرا گیرد و برخی از سوره‍ه ای کوچک را نیز حفظ کند.
دوران سربازی :
در سال 1352 مقطع دبیرستان را با موفقیت پشت سرگذاشت و پس از اخذ دیپلم با نمرات عالی در دانشسرای اصفهان به ادامه‍ تحصیل پرداخت. پس از دریافت مدرک تحصیلی به سربازی رفت ـ به گفته خودش تلخ ‍ترین دوران عمرش همان دوسال سربازی بود ـ در لشکر توپخانه اصفهان مسؤولیت آشپزخانه به عهده او گذاشته شده بود.
ماه مبارک ‍رمضان فرا رسید، ابراهیم در میان برخی از سربازان همفکر خود به دیگر سربازان پیام فرستاد که آنها هم اگر سعی کنند تمام روزهای رمضان را روزه بگیرند، می‍توانند به هنگام سحری به آشپزخانه بیایند. «ناجی» معدوم فرمانده لشکر، وقتی که از این توصیه ابراهیم و روزه گرفتن عده‍ای از سربازان مطلع شد، دستور داد همه سربازان به خط شوند و همگی بدون استثناء آب بنوشند و روزه خود را باطل کنند. پس از این جریان ابراهیم گفته بود: « اگر آن روز با چند تیر مغزم را متلاشی می‍کردند برایم گواراتر از این بود که با چشمان خود ببینم که چگونه این از خدا بی‍خبران فرمان می‍دهند تا حرمت مقدس ‍ترین فریضه دینمان را بشکنیم و تکلیف الهی را زیرپا بگذاریم.

ادامه مطلب ...

چرا امام مهدى با وجود دشمنانش روز شهادت پدر خود حاضر شدند؟

چرا امام مهدى با وجود دشمنانش روز شهادت پدر خود حاضر شدند؟چنانکه گفته شد، به خاطر شرایط خاص عصر امام مهدى (علیه السلام)، مردم - جز چند تن از خواص - حضرت را ندیده بودند. کار به این منوال گذشت، تا روز درگذشت امام یازدهم فرا رسید، یعنى روز هشتم ماه ربیع الاول سال 260 هجرى قمرى. در این روز چهار امر باعث شد تا مهدى (علیه السلام) خود را به گروهى از مردم بنمایاند وبه حوزه کسانى که بر مراسم تشییع وخاک سپارى امام عسکرى (علیه السلام) حاضر شده بودند، آشکارا پا نهد:
1- اینکه باید امام بر جنازه امام نماز گزارد. مهدى (علیه السلام) براى رعایت این سنت الهى، وسر ربانى، لازم بود که ظاهر شود وبر پیکر پدر نماز گزارد.
2- اینکه جلوگیرى شود از این امر که کسى از سوى خلیفه بیاید وبر پیکر مطهر امام یازدهم نماز بخواند وسپس جریان امامت ختم شده اعلام گردد، وخلیفه جابر عباسى، وارث امامت شیعى معرفى شود.
3- اینکه جلوگیرى شود، از روى دادن انحراف داخلى در جریان امامت. زیرا که جعفر بن على الهادى، معروف به جعفر کذاب، که برادر امام عسکرى (علیه السلام)، ودر صدد ادعاى امامت بود، آمد تا بر پیکر امام شهید نماز گزارد.
4- اینکه ادامه جریان امامت حقه وولایت اسلامیه، تثبیت گردد وبر معتقدان به امامت معلوم گردد که پس از امام حسن عسکرى (علیه السلام)، امام دیگرى - امام دوازدهم - حامل این وارث معنوى، ورسالت اسلامى، وولایت دینى ودنیایى است، واو هست، تولد یافته وموجود است.
آرى! در این زمان بود که عباسیان دانستند: فروکشنده جباران، درهم کوبنده ستمگران ومنتقم خون مظلومان، تولد یافته ورشد نموده است.

دل عزرائیل برای دو نفر سوخت !

دل عزرائیل برای دو نفر سوخت !روزی رسول خدا (صل الله علیه و آله) نشسته بود، عزراییل به زیارت آن حضرت آمد. پیامبر(صل الله علیه و آله) از او پرسید: ای برادر!
چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان ها هستی، آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی سوخته است؟ عزارییل گفت در این مدت دلم برای دو نفر سوخت: 1- روزی دریایی طوفانی شد و امواج سهمگین آن یک کشتی را در هم شکست همه سر نشینان کشتی غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند و در همین هنگام فارغ شد و پسری از وی متولد شد، من مأمور شدم که جان آن زن را بگیرم، دلم به حال آن پسر سوخت.
2- هنگامی که شداد بن عاد سالها به ساختن باغ بزرگ و بی نظیر خود پرداخت و همه توان و امکانات و ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد و خروارها طلا و جواهرات برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل نمود. وقتی خواست به دیدن باغ برود همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب به زمین نهد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را بگیرم، آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر
کرد و مرد، دلم به حال او سوخت بدین جهت که او عمری را به امید دیدار باغی که ساخته بود سپری کرد اما هنوز چشمش به باغ نیفتاده بود اسیر مرگ شد. در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر (صل الله علیه و آله) رسید و گفت : ای محمد! خدایت سلام می رساند و می فرماید: به عظمت و جلالم سوگند شداد بن عاد همان کودکی بود که او را از دریای بیکران به لطف خود گرفتیم و از آن جزیره دور افتاده نجاتش دادیم و او را بی مادر تربیت کردیم و به پادشاه رساندیم، در عین حال کفران نعمت کرد و خود بینی و تکبر نمود و پرچم مخالفت با ما بر افراشت، سر انجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت، تا جهانیان بدانند که ما به آدمیان مهلت می دهیم و لی آنها را رها نمی کنیم . منبع: talangour.blogfa.com

چه دلیلى بر متولد شدن امام مهدى در دست است؟

چه دلیلى بر متولد شدن امام مهدى در دست است؟بنابر آنچه که مؤرخان شیعه و سنى در خصوص تاریخ وچگونگى ولادت حضرت مهدى (عجل الله فرجه) نوشته اند، اصل ولادت خجسته امام زمان (علیه السلام) وبه دنیا آمدنش جزء امور مسلم وقطعى تاریخ است.
به عنوان نمونه: مؤرخ شهیر اهل سنت، على بن حسین مسعودى مى گوید: در سال 260 ابو محمد حسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسین بن على ابن ابیطالب علیهم السلام، در زمان خلافت معتمد عباسى درگذشت او به هنگام درگذشت، 29 سال داشت، واو پدر مهدى منتظر است.
وشیخ سلیمان قندوزى گوید: خبر معلوم ومسلم، در نزد موثقان، این است که ولادت قائم (علیه السلام)، در شب نیمه شعبان سال 255 هجرى قمرى، در شهر سامرا واقع شده است.
اما از آنجایى که خلفاى بنى عباس دانسته بودند که دوازدهمین امام شیعیان همان مهدى موعود است که زمین را پر از عدل وداد مى کند ودژهاى گمراهى وفساد را درهم مى کوبد، ونیز مى دانستند که از فرزندان امام حسن عسکرى (علیه السلام) است؛ درصدد برآمدند این نور را خاموش کنند. از این رو امام مهدى (عجل الله فرجه) از نخستین روز ولادت، همواره در نهان مى زیست ومردم به طور عموم او را نمى دیدند. ولى با این وجود، عده اى از اصحاب امام حسن عسکرى (علیه السلام) بودند که توفیق شرفیابى ومعرفى را یافته بودند.بعضى از آنها عبارتند از:
1- حکیمه خاتون، دختر امام جواد، خواهر امام هادى وعمه امام حسن عسکرى علیهم السلام، که شب تولد حضرت مهدى (عجل الله فرجه)، او را زیارت کرد، ونسیم وماریه کنیزان آن حضرت گفتند: تا آن کودک متولد شد به خاک سجده کرد وانگشت سبابه را رو به آسمان بلند نمود وعطسه زد وگفت: الحمد لله رب العالمین، وصلى الله على محمد وآله.
2- ابو بصیر خادم است که گفت: بر صاحب الزمان (عجل الله فرجه) وارد شدم، در حالى که درون گهواره بود، نزدیک رفتم وسلام کردم، حضرت فرمود: مرا مى شناسى؟ عرض کردم: آرى، تو بزرگ وسید من وفرزند امام من هستى... حضرت فرمود: انا خاتم الاوصیاء، وبى یرفع البلاء من اهلى وشیعتى.

ادامه مطلب ...

تشرف حاج شیخ محمد کوفى شوشترى به محضر ولی عصر امام زمان (عج)

تشرف حاج شیخ محمد کوفى شوشترى به محضر ولی عصر امام زمان (عج)متقى صالح , حاج شیخ محمد کوفى شوشترى , ساکن شریعه کوفه فرمود: در سال 1315 با پدر بزرگوارم, حاج شیخ محمد طاهر به حج مشرف شدیم .
عادت من این بود که در روز پانزدهم ذیحجة الحرام , با کاروانى که به طیاره معروف بودندرجوع مى کردم , به خاطر آن کـه آنها سریع تر برمى گشتند.
تا حائل با آنها مى آمدم و درآن جا از ایشان جدا مى شدم و با صلیب آمده , آنها مرا به نجف مى رساندند,ولى در آن سال تا سماوه از شهرهاى عراق همراه ما آمدند.
من در خدمت پدرم بودم و از جنازها کسانى که به نجف اشرف جنازه حمل مى کنند براى ایشان قاطرى کرایه کرده بودم , تا او را به نجف اشرف برساند.
خودم هم سوار برشتر به همراهى یک جناز, مـسـیـر را مى پیمودیم . در راه نهرهاى کوچک بسیارى بود وشتر من به خاطر ضعف , کند حرکت مى کرد. تا به نهر عاموره , که نهرى عریض وعبور نمودن از آن دشوار است , رسیدیم . شتر را در نهر انـداخـتـیم و جناز کمک کرد تااز آن جا عبور کردیم. کنار نهر بلند و پر شیب بود. پاهاى شتر را با طـنـاب بستیم و او راکشیدیم , اما حیوان خوابید و دیگر حرکت نکرد.
متحیر ماندم و سینه ام تنگ شـد, به قبله توجه نمودم و به حضرت بقیة اللّه ارواحنافداه استغاثه و توسل کردم و عرض نمودم :یا فـارس الـحـجـاز یـا ابـاصالح ادرکنى افلاتعیننا حتى نعلم ان لنا اماما یرانا و یغیثنا آیا به فریاد ما نمى رسى , تا بدانیم امامى داریم که ما را همیشه مد نظر دارد و به فریادما مى رسد؟ ناگاه , دو نفر را دیدم که نزد من ایستاده اند: یکى جوان و دیگرى کامل مرد بود.
به آن جوان سلام کـردم .
او جـواب داد.
خیال کردم که یکى از اهل نجف اشرف است که اسمش محمد بن الحسین و شغلش بزازى بود.
فرمود: نه من محمد بن الحسن (علیه السلام) هستم .

ادامه مطلب ...

راه های رسیدن به آسانترین راه ها...

راه های رسیدن به آسانترین راه ها...فکر می کنید برای رسیدن به آسانترین راهها مثل آسان ترین راه آشنایی، آسان ترین راه ابراز عشق، آسان ترین راه رسیدن به هدف، آسان ترین راه پول در آوردن و ... چیکار باید کرد و آیا ببینید که به همین راحتی می توانید آسان و ساده روزگار را به خوشی سپری کنید.

آسان ترین راه آشنایی ، یک سلام است ، ولی گرم و صمیمی .

آسان ترین راه قدردانی ، یک تشکر ساده است ، ولی خالص و صمیمانه .
آسان ترین راه عذر خواهی ، عدم تکرار اشتباه قبلی است .
آسان ترین راه ابراز عشق ، به زبان آوردن آن است .
آسان ترین راه رسیدن به هدف ، خط مستقیم است .
آسان ترین راه پول در آوردن ، آن است که همواره در کارت رعایت انصاف را بکنی .
آسان ترین راه احترام ، اجتناب از گزافه گویی و گنده گویی است .
آسان ترین راه جلب محبت ، آن است که تو نیز متقابلا عشق بورزی و محبت کنی
آسان ترین راه مبارزه با مشکلات ، روبرو شدن با آنهاست نه فرار .
آسان ترین راه رسیدن به آرامش ، آن است که سالم و بی غل و غش زندگی کنی .
آسان ترین دوستی ، همیشه بهترین دوستی نیست . این را به خاطر بسپار .
آسان ترین بحث ، بحث در باره چیزهای خوب و امیدوار کننده است .
آسان ترین برد ، آن است که خود را از پیش بازنده ندانی .
آسان ترین راه خوب زیستن ، ساده زیستن است .
آسان ترین راه دوری از گناه ، آن است که همیشه بدانی چیزی به نام وجدان داری .
آسان ترین و در عین حال با ارزش ترین عشق ، بی ریا ترین آن است .
آسان ترین راه بودن ، آن است که حس بودن همیشه در وجودت شعله ور باشد .
آسان ترین راه راحت بودن ، آن است که خودت را همانطور که هستی بپذیری و در همه حال خودت باشی .

ادامه مطلب ...